باشد، پس اگر قدر متیقن بافت نگردد، اطلاق در هر دو (موضوع و محمول) ثابت میشود، و اگر قدر متیقن وجود داشته باشد، پس اگر گفتیم "وجود آن مضر به اطلاق است" اطلاق چه در موضوع و چه در محمول ثابت نمی گردد، و اگر مضر نباشد در هر دو ثابت میشود. پس فرق گذاردن بین آن دو (موضوع و محمول) بدون جهت است.
ولی حق در مسأله این است که اگر در اینجا قرینه لفظیه متصل [به کلام ] و یا دلیل غیر لفظی روشن به گونه ای که همانند لفظی متصل باشد وجود داشته باشد، قهرا از انعقاد چنین اطلاقی جلوگیری میکند؛ و اما صرف وجود قدر متیقن پس از اعمال دقت نمی تواند از انعقاد اطلاق مانع گردد و برای "رفع ید" از آن نیز دلیلی نداریم،و در اینجا هیچ فرقی بین موضوع غیر موضوع نیست.
پس اگر مولا گفت: "جئنی برجل راکبا - مرد سواره ای را به نزد من بیاور" و از هر جهت در مقام بیان بود، پس همان گونه که مقدمات حکمت در مورد "الرجل - هر مرد" جریان دارد و اطلاق در آن ثابت میگردد و در نتیجه تغییر و "عموم بدلی"عموم بدلی در مقابل عموم استغراقی است و مراد از کلمه عام یک فرد غیر مشخص است که طبعا مکلف در انتخاب هر یک مخیر است، ولی در عموم استغراقی همه افراد تحت پوشش عام مورد نظر است.(مقرر). نسبت به هر مرد ثابت میشود، به همین شکل در "چگونگی آوردن" وی و "انواع سواری" نیز جریان خواهد یافت و نحوه خاصی از "آمدن" یا "سواری" مطرح نیست و شخص مکلف بین انواع هر یک از اینها مخیر است، و نیز اگر مولا گفت: "عالمی را اکرام کن" پس همان گونه که مقدمات حکمت در موضوع جریان مییابد و در نتیجه هر عالمی را اکرام کند کافی است، به همین شکل در متعلق حکم یعنی "اکرام" هم این اطلاق جاری است و به هر شکل وی را اکرام کند کفایت میکند.
در مقام انشاء نیز گاهی متعلق حکم (نظیر اکرام) در قضیه محمول قرار داده میشود و مثلا گفته میشود: "زید مکرم - زید گرامی داشته شود" و از آن وجوب اکرام زید اراده میگردد. پس اگر در مقام بیان باشد، اطلاق در محمول بدون اشکال ثابت میگردد. بلی، اطلاق گاهی "عموم استغراقی" را نتیجه میبخشد و گاهی "عموم بدلی" را نتیجه میدهد و این به حسب اختلاف موارد است، چنانچه مخفی نیست.
علاوه بر همه اینها فرمایش آن حضرت: "جعلته علیکم حاکما" مفاد آن این است که "حاکمیة الفقیه مجعولة" یعنی حاکمیت فقیه از سوی امام (ع) جعل شده است که