میداشت، در تعیین والی و امام بحق سرگردان نمانند. و در صحت این جعل به گونه ای که شامل زمان آن حضرت نیز بگردد همین حد کافی بود که برخی از آثار حکومت در همان زمان بر آن مترتب باشد، اموری نظیر قضاوت و امور حسبیه و همانند آن، و این نکته ای است شایان توجه.
6- بر فرض که واژه "حکم" با همه مشتقات آن بر حسب وضع و مفهوم، قضاوت و غیر قضاوت و هرچه مشتمل بر حل و فصل امور و تصمیم گیری است را شامل گردد، ولکن چون مقبوله متعرض مسأله منازعه در اموال [و به طور کلی هر گونه منازعه ای ] میباشد قدر متیقن تا همین حد است و بر بیش از آن دلیلی وجود ندارد، و تمسک به اطلاق نیز در موضوعات قضایا جاری است نه در محمولات.
به عنوان مثال اگر گفته شود: "النار حارة - آتش سوزنده است" بدون اینکه قیدی به آن اضافه گردد، حکم میکنیم که محمول [حرارت ] همه مراتب حرارت و افراد آن میباشد، و یا اگر مولا گفت: "اکرم عالما" در آن "مقدمات حکمت"مقدمات حکمت یک اصطلاح اصولی است و اکثر علمای اصول آن را سه چیز میدانند، یکی احراز این معنی که مولا در مقام بیان بوده، دوم عدم وجود چیزی که دلالت داشته باشد که این کلام مقید است، سوم قدر متیقنی در بین نباشد. که در این صورت با احراز این سه مقدمه نتیجه میگیریم چون مولا حکیم است باید از کلام او مطلق اراده شود. (مقرر). جاری میکنیم و میگوییم: مولا در مقام بیان بوده و برای حکم خویش طبیعت عالم را موضوع قرار داده، پس اطلاق ثابت میگردد و در نتیجه باید هر عالمی مورد اکرام قرار گیرد، و اما اگر گفته شود: "زید عالم است" در اینجا اطلاق در محمول "عالم" جریان نمی یابد و حکم نمی کنیم به اینکه وی در همه چیزی که احتمال میرود عالم باشد عالم است.
پس بر این اساس اگر امام (ع) بفرماید: "فقیه کم است، یا فقیه خلیفه من یا حجت من یا وارث من یا امین من و یا... میباشد با این جملات چیزی بجز حاکمیت یا خلافت و نظایر آن به نحو اجمال ثابت نمی گردد و هیچ نوع عموم و یا شمولی در آن نیست.
آری، اگر در کلام هیچ قدر متیقنی یافت نگردد و مولا درصدد بیان وظیفه و تکلیف باشد، حکم به اطلاق میکنیم و الاجعل لغو میگردد. ولی با وجود قدر متیقن نه لغویت لازم میآید و نه اطلاق در کار است. [یعنی کلام مولا حمل بر قدر متیقن میشود و قهرا نه لغو میگردد و نه حمل بر اطلاق میشود] لکن ممکن است گفته شود: ما فرقی بین موضوعات و محمولات نمی یابیم؛ زیرا اگر مولا در مقام اهمال و اجمال باشد [عنایت داشته باشد که مسأله را به صورت مهمل و یا مجمل باقی بگذارد] در آن صورت به طور کلی اطلاقی در کار نیست. و اگر در مقام بیان