صفحه ۲۴۱

می‎داشت، در تعیین والی و امام بحق سرگردان نمانند. و در صحت این جعل به گونه ای که شامل زمان آن حضرت نیز بگردد همین حد کافی بود که برخی از آثار حکومت در همان زمان بر آن مترتب باشد، اموری نظیر قضاوت و امور حسبیه و همانند آن، و این نکته ای است شایان توجه.

6- بر فرض که واژه "حکم" با همه مشتقات آن بر حسب وضع و مفهوم، قضاوت و غیر قضاوت و هرچه مشتمل بر حل و فصل امور و تصمیم گیری است را شامل گردد، ولکن چون مقبوله متعرض مسأله منازعه در اموال [و به طور کلی هر گونه منازعه ای ] می‎باشد قدر متیقن تا همین حد است و بر بیش از آن دلیلی وجود ندارد، و تمسک به اطلاق نیز در موضوعات قضایا جاری است نه در محمولات.

به عنوان مثال اگر گفته شود: "النار حارة - آتش سوزنده است" بدون اینکه قیدی به آن اضافه گردد، حکم می‎کنیم که محمول [حرارت ] همه مراتب حرارت و افراد آن می‎باشد، و یا اگر مولا گفت: "اکرم عالما" در آن "مقدمات حکمت"مقدمات حکمت یک اصطلاح اصولی است و اکثر علمای اصول آن را سه چیز می‎دانند، یکی احراز این معنی که مولا در مقام بیان بوده، دوم عدم وجود چیزی که دلالت داشته باشد که این کلام مقید است، سوم قدر متیقنی در بین نباشد. که در این صورت با احراز این سه مقدمه نتیجه می‎گیریم چون مولا حکیم است باید از کلام او مطلق اراده شود. (مقرر). جاری می‎کنیم و می‎گوییم: مولا در مقام بیان بوده و برای حکم خویش طبیعت عالم را موضوع قرار داده، پس اطلاق ثابت می‎گردد و در نتیجه باید هر عالمی مورد اکرام قرار گیرد، و اما اگر گفته شود: "زید عالم است" در اینجا اطلاق در محمول "عالم" جریان نمی یابد و حکم نمی کنیم به اینکه وی در همه چیزی که احتمال می‎رود عالم باشد عالم است.

پس بر این اساس اگر امام (ع) بفرماید: "فقیه کم است، یا فقیه خلیفه من یا حجت من یا وارث من یا امین من و یا... می‎باشد با این جملات چیزی بجز حاکمیت یا خلافت و نظایر آن به نحو اجمال ثابت نمی گردد و هیچ نوع عموم و یا شمولی در آن نیست.

آری، اگر در کلام هیچ قدر متیقنی یافت نگردد و مولا درصدد بیان وظیفه و تکلیف باشد، حکم به اطلاق می‎کنیم و الاجعل لغو می‎گردد. ولی با وجود قدر متیقن نه لغویت لازم می‎آید و نه اطلاق در کار است. [یعنی کلام مولا حمل بر قدر متیقن می‎شود و قهرا نه لغو می‎گردد و نه حمل بر اطلاق می‎شود] لکن ممکن است گفته شود: ما فرقی بین موضوعات و محمولات نمی یابیم؛ زیرا اگر مولا در مقام اهمال و اجمال باشد [عنایت داشته باشد که مسأله را به صورت مهمل و یا مجمل باقی بگذارد] در آن صورت به طور کلی اطلاقی در کار نیست. و اگر در مقام بیان

ناوبری کتاب