زیرا در نزد عقلا این مطلب ضروری است که با تغییر سلطان یا هیئت دولت و همانند آن، ولات و قضات و سایر کسانی که به کاری گماشته شده اند معزول نمی شوند. بلی، رئیس جدید میتواند هر زمان خواست آنها را عزل کند، ولی در صورت عدم عزل، منصوبین به حال خود باقی خواهند ماند. و در این مورد معقول نیست که سایر ائمه (ع) نصب امام صادق (ع) را باطل کرده باشند؛ چرا که این امر یا به نصب غیر فقهای عادل بازگشت میکند با اینکه فقهای عادل ارجح و اصلح میباشند، یا به اینجا کشیده خواهد شد که شیعیان به والی و قاضیهای جور مراجعه کنند، یا اینکه این امر ضروری که مورد نیاز امت است مهمل بماند، که همه اینها فسادش آشکار است.
پس کسی که او را امام صادق (ع) منصوب فرموده تا ظهور ولی امر(ع) منصوب میباشد.
در اینجا شبهه دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه امام (ع) اگر چه خلیفه رسول خداست و میتواند والیها و قضات را منصوب کند ولکن دست او باز نبوده و در آن زمان تحت سیطره خلفای جور قرار داشته است.
پس جعل ولایت برای اشخاصی که امکان اقامه دولت و حکومت ندارند بی اثر و بی فایده است، و اما نصب قضات میتواند فی الجمله دارای اثر باشد. اما پاسخ آن این است که برای برخی از شیعیان، همین نصب نیز فی الجمله و لو سرا دارای اثر بوده، علاوه بر اینکه اسرار سیاسی عمیقی بر آن مترتب بوده و آن طرح حکومت عادله الهی و تهیه برخی از اسباب و مقدمات آن میباشد، تا افراد متفکر در صورتی که خداوند آنها را برای تشکیل حکومت توفیق داد، در انجام آن سرگردان و متحیر نمانند.
و چه بسا برخی افراد اندیشمند برای تشکیل حکومت در زندان نقشه کشیده و