"عمل تو برای تو طعمه نیست، ولکن در گردن تو امانت است."و ان عملک لیس لک بطعمة ولکنه فی عنقک امانة .( نهج البلاغه، فیض 839، عبده 7/3، لح 366/،نامه 5).
از آنچه تاکنون گفته شد استفاده میگردد که اگرچه آیه از نظر لفظ و مفهوم عام است و درنتیجه همه امانتها را شامل میگردد، اما حکومت و ولایتی که از جانب خداوند به کسی محول میگردد یا مردم به شخصی واگذار میکنند، از بزرگترین امانتهاست و تکلیف نسبت به آن بسیار خطیر و سنگین است؛ و شاید اینکه در آیه شریفه امانت در کنار حکم به عدل قرار گرفته، قرینه بر این باشد که این مصداق از ادای امانت به طور قطع مورد نظر بوده است؛ بنابراین حکم به عدل از شؤون و فروع ولایت و از مصادیق بارز ادای امانت به اهلش میباشد. و این نکته ای است شایان توجه.
منظور از "حکم" در آیه شریفه چیست ؟
آنچه تاکنون گفته شد در ارتباط با مفهوم امانت بود، اما مفاد واژه "حکم" در آیه شریفه از این قرار است:
مفردات راغب مینویسد:
"حکم" در اصل بازداشتن چیزی برای اصلاح است، و از همین جهت است که لجام حیوان را "حکمة الدابة" مینامند... و"حکمت الدابة" یعنی حیوان را به وسیله حکمة (لجام) مهار کردم و "احکمتها" یعنی به حیوان لجام زدم... و "حکم به شئ" یعنی قضاوت کردن به اینکه این گونه است یا این گونه نیست، چه دیگری را ملزم به آن بکند یا نکند، خداوند تبارک و تعالی میفرماید: "و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل." و به کسانی که بین مردم امر و نهی میکنند گفته میشود: حاکم و حکام. خداوند متعال میفرماید: "وتدلوا بها الی الحکام". و "حکم" کسی است که به حکم راندن اختصاص مییابد؛ و این واژه رساتر و ابلغ از حاکم است. خداوند متعال میفرماید: "افغیر الله ابتغی حکما" و نیز میفرماید: "فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها"؛ و اینکه فرموده "حکما" و نفرموده "حاکما" برای رساندن این معنی است که حکمین میتوانند بدون مراجعه تفصیلی به کسانی که بر آنان حکم شده اند، هر گونه که به نظر آنان میرسد به نفع یا علیه آنان حکم کنند. [نماینده تام الاختیار آنانند.]"مفردات راغب 126/.
و در کتاب مقاییس آمده است: