صفحه ۲۲۲

"عمل تو برای تو طعمه نیست، ولکن در گردن تو امانت است."و ان عملک لیس لک بطعمة ولکنه فی عنقک امانة .( نهج البلاغه، فیض 839، عبده ‏7/3، لح 366/،نامه 5).

از آنچه تاکنون گفته شد استفاده می‎گردد که اگرچه آیه از نظر لفظ و مفهوم عام است و درنتیجه همه امانتها را شامل می‎گردد، اما حکومت و ولایتی که از جانب خداوند به کسی محول می‎گردد یا مردم به شخصی واگذار می‎کنند، از بزرگترین امانتهاست و تکلیف نسبت به آن بسیار خطیر و سنگین است؛ و شاید اینکه در آیه شریفه امانت در کنار حکم به عدل قرار گرفته، قرینه بر این باشد که این مصداق از ادای امانت به طور قطع مورد نظر بوده است؛ بنابراین حکم به عدل از شؤون و فروع ولایت و از مصادیق بارز ادای امانت به اهلش می‎باشد. و این نکته ای است شایان توجه.

منظور از "حکم" در آیه شریفه چیست ؟

آنچه تاکنون گفته شد در ارتباط با مفهوم امانت بود، اما مفاد واژه "حکم" در آیه شریفه از این قرار است:

مفردات راغب می‎نویسد:

"حکم" در اصل بازداشتن چیزی برای اصلاح است، و از همین جهت است که لجام حیوان را "حکمة الدابة" می‎نامند... و"حکمت الدابة" یعنی حیوان را به وسیله حکمة (لجام) مهار کردم و "احکمتها" یعنی به حیوان لجام زدم... و "حکم به شئ" یعنی قضاوت کردن به اینکه این گونه است یا این گونه نیست، چه دیگری را ملزم به آن بکند یا نکند، خداوند تبارک و تعالی می‎فرماید: "و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل." و به کسانی که بین مردم امر و نهی می‎کنند گفته می‎شود: حاکم و حکام. خداوند متعال می‎فرماید: "وتدلوا بها الی الحکام". و "حکم" کسی است که به حکم راندن اختصاص می‎یابد؛ و این واژه رساتر و ابلغ از حاکم است. خداوند متعال می‎فرماید: "افغیر الله ابتغی حکما" و نیز می‎فرماید: "فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها"؛ و اینکه فرموده "حکما" و نفرموده "حاکما" برای رساندن این معنی است که حکمین می‎توانند بدون مراجعه تفصیلی به کسانی که بر آنان حکم شده اند، هر گونه که به نظر آنان می‎رسد به نفع یا علیه آنان حکم کنند. [نماینده تام الاختیار آنانند.]"مفردات راغب 126/.

و در کتاب مقاییس آمده است:

ناوبری کتاب