در توضیح کلام فوق باید گفت: اینکه ابن بابویه محمد بن عیسی را استثنا کرده، تنها در مورد روایاتی است که وی از یونس نقل نموده، و این دلیل بر این نیست که ایشان به وجود ضعف در وی اعتقاد داشته، بلکه بدین جهت بوده که در سن وی و اینکه آیا یونس را درک نموده است یا نه، اشکال داشته است.
اما اینکه وی را به غلو متهم کرده اند، این چیزی است که در آن زمانها بسیار شایع بوده که برخی از بزرگان اصحاب را به خاطر اینکه برخی از مقامات عالیه را برای ائمه - علیهم السلام - قائل بودند، به غلو متهم میکردند؛ نظیر همان چیزی که در اعصار ما وجود دارد که برخی از عرفا و فلاسفه را به کفر و زندقه متهم میکنند، و شاید این مقام نیز از همین قبیل بوده است؛ و این نکته ای است شایان توجه.
اما درباره "داود بن حصین الاسدی" در تنقیح المقال آمده است:
البته مخفی نماند که تهافتی بین این دو کلام [شیخ و نجاشی ] وجود ندارد، چون امکان دارد وی هم واقفی مذهب و هم ثقه باشد.
و اما درباره "عمربن حنظله" در تنقیح المقال این گونه آمده است: