صفحه ۲۱۶

دوست می‎داشت، همواره از او تعریف و ستایش می‎کرد و متمایل به او بود و می‎گفت: در همدوره های وی کسی همانند او وجود نداشته است."تنقیح المقال ‏167/3.

در توضیح کلام فوق باید گفت: اینکه ابن بابویه محمد بن عیسی را استثنا کرده، تنها در مورد روایاتی است که وی از یونس نقل نموده، و این دلیل بر این نیست که ایشان به وجود ضعف در وی اعتقاد داشته، بلکه بدین جهت بوده که در سن وی و اینکه آیا یونس را درک نموده است یا نه، اشکال داشته است.

اما اینکه وی را به غلو متهم کرده اند، این چیزی است که در آن زمانها بسیار شایع بوده که برخی از بزرگان اصحاب را به خاطر اینکه برخی از مقامات عالیه را برای ائمه - علیهم السلام - قائل بودند، به غلو متهم می‎کردند؛ نظیر همان چیزی که در اعصار ما وجود دارد که برخی از عرفا و فلاسفه را به کفر و زندقه متهم می‎کنند، و شاید این مقام نیز از همین قبیل بوده است؛ و این نکته ای است شایان توجه.

اما درباره "داود بن حصین الاسدی" در تنقیح المقال آمده است:

"شیخ در رجال خویش وی را از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) به شمار آورده و گفته است: او واقفی مذهب است. [یعنی امامت را در امام موسی بن جعفر(ع) پایان یافته می‎داند] و نجاشی گفته: او اهل کوفه و مورد اعتماد است، از امام صادق و امام کاظم (ع) روایت نقل نموده، و با ابوالعباس بقباق مصاحبت داشته و دارای کتاب نیز می‎باشد."تنقیح المقال ‏408/1.

البته مخفی نماند که تهافتی بین این دو کلام [شیخ و نجاشی ] وجود ندارد، چون امکان دارد وی هم واقفی مذهب و هم ثقه باشد.

و اما درباره "عمربن حنظله" در تنقیح المقال این گونه آمده است:

"شیخ در جایی او را از اصحاب امام باقر(ع) و در جای دیگر از اصحاب امام صادق (ع) دانسته است و درباره شرح حال وی چیزی در کتابهای رجال نیامده است، ولکن در کتاب کافی در باب وقت صلاة از علی بن ابراهیم، از محمد بن عیسی، از یونس، از یزید بن خلیفه روایت شده که گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم که:

ناوبری کتاب