صفحه ۲۰۷

گونه ای که همه آنها یک دولت مقتدر واحد به حساب بیایند که هر دولت کوچکی پشتوانه دولت دیگر به شمار آید، نظیرایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی [که از چند ایالت و جمهوری کوچکتر تشکیل شده است ].

و اما تعدد حکمرانان مستقل در رأی و اراده، در همه امور، بدون یک رهبری واحد که امور آنان را منظم و اختلافاتشان را برطرف کند، همواره زمینه یک اختلاف و پراکندگی را در آنان باقی می‎گذارد.

آیا ملاحظه نمی فرمایید که خداوند متعال برای هر انسان دو گوش شنوا و دو چشم بینا و دو دست و دو پا و اعضا و جهازات مختلف قرار داده که هر یک کار خود را انجام می‎دهند، اما فوق همه اینها برای وی یک سر و یک عقل قرار داده که همه را کنترل می‎کند و یک زبان که خواستها و منویات او را بازگو می‎نماید؟ امام نیز سر و عقل تدبیر کننده و زبان گویای امت است.

آیا به یاد نداریم آنگاه که اجانب و استعمارگران درصدد برآمدند مسلمانان را ناتوان و خوار نموده و بر شهرها و منابعشان سلطه یابند آنان را تکه پاره نموده و به دولتهای کوچک که دچار اختلافات ناسیونالیستی و طایفگی و لغوی هستند گرفتار نمودند تا جایی که یکی از رهبران انگلیسی جمله معروف خود: "فرق تسد- تفرقه بینداز و حکومت کن" را به عنوان یک اصل در سیاست استعماری انگلیس مطرح می‎کند. و از همین جاست که دانسته می‎شود وحدت همواره همزاد و همراه قوت و پیروزی، و تفرقه و تعدد همیشه جایگاه ضعف و سستی جامعه است.

از سوی دیگر اخبار و روایاتی که بر وجوب وحدت امام حکم می‎نمود - و تعداد زیادی از آنها پیش از این خوانده شد - طبق اطلاق خود، این گونه تعدد امامت را نیز نفی می‎کند که می‎توان بدان مراجعه نمود.

اما آنچه از طبری نقل شد که امیرالمؤمنین (ع) به تقسیم حکومت بین خود و معاویه رضایت داده، بر فرض صحت آن، این جریان پس از جنگهایی بود که بین آن دو روی داد و سپاهیان آن حضرت (ع) از رفتن به جبهه جنگ کوتاهی ورزیدند، وگرنه آن حضرت چنانچه از نامه ها و خطبه های وی استفاده می‎گردد هرگز به حکومت معاویه راضی نبود.

واجماع همه امت در یک مرحله برای تعیین امام واحد با توجه به دوری کشورها از یکدیگر و گستردگی شهرها اگرچه دارای مشکلاتی است، اما می‎توان با انتخاباتی در دو مرحله یا چند مرحله این مشکل را بر طرف کرد. بدین گونه که مردم

ناوبری کتاب