صفحه ۱۸۷

خویش درآورد و مردم به اطاعت و فرمانبرداری او گردن نهادند و از او پیروی کردند، او نیز امام جامعه می‎گردد و جنگ علیه وی و خروج بر او حرام است؛ چرا که عبدالملک مروان بر عبدالله بن زبیر شورید و او را کشت و بر شهرها و مردم استیلا یافت تا جایی که مردم خواه ناخواه با او بیعت کردند، پس در این صورت وی امام گشت و خروج و شورش علیه وی حرام می‎باشد."المغنی ‏52/10.

4 - کلام نووی شافعی

در کتاب منهاج نووی که یکی از بزرگان شافعیه است آمده:

"امامت به وسیله بیعت منعقد می‎گردد و صحیح ترین شیوه آن، بیعت اهل حل و عقد [خبرگان ] از علما و رؤسا و چهره های برجسته و خوشنام مردم است که می‎توانند جهت تصمیم گیری در امری اجتماع کنند؛ و شرط آن این است که همه آن شرایط شهود (از قبیل ایمان، عدالت و...) را دارا باشند؛ و امام را نیز می‎توان با تعیین او از طرف امام پیشین برگزید.

پس اگر تعیین خلیفه را به شورایی واگذار نماید، آن نیز مانند تعیین خلیفه است که آن شورا از بین خود یک نفر را با رضایت دیگران به امامت برمی گزینند، و با استیلا و قدرت شخص جامع الشرایط نیز امامت منعقد می‎گردد؛ و بنابر قول اصح، فاسق و جاهل نیز می‎تواند با قدرت و استیلا به امامت برسد."المنهاج 518/، کتاب البغاة

5 - کلام علامه حلی در تذکره

مرحوم علامه حلی - طاب ثراه - در تذکره می‎فرمایند:

"مسأله: چنانچه پیش از این گفته شد: در نزد ما (شیعه امامیه) امامت تنها با نص منعقد می‎شود و به وسیله بیعت منعقد نمی گردد. بر خلاف اهل سنت که آنان امامت ابوبکر را به وسیله بیعت ثابت می‎کنند، ولکن آنان نیز در صحت انعقاد امامت با نص با ما موافق اند، ولی انعقاد امامت را به چند طریق می‎دانند: 1- بیعت...2- تعیین خلیفه توسط امام قبلی، نظیر تعیین عمر به خلافت توسط ابوبکر... 3- استیلا و غلبه [بازور و قدرت شمشیر]."التذکره ‏453/1.

6 - کلام ایشان در کشف المراد

و در کتاب کشف المراد می‎فرماید: "امامیه به خصوص معتقدند که امام باید به وسیله نص مشخص گردد. و عباسیه می‎گویند: که راه تعیین امام به دو گونه است: یکی نص، و دیگرای میراث [از پدر به

ناوبری کتاب