استقرار پذیرفت، برای تو روشن میشود که این بیعت یک بیعت سیاسی از نوع شاهنشاهی بود که بر آن مارک دولت و روش نو پدید خورده شد و این گونه حکومت نظیر سایر حکومتها بر اساس زور و شمشیر بنا شد."فلسفة التوحید و الولایه 194/ به نقل از الاسلام و اصول الحکم 183/.
و سخنان دیگری در این زمینه که میتوان در کتابهای مختلف بدان مراجعه نمود.
2 - کلام قاضی ابویعلی
قاضی ابویعلی مینویسد: "و امامت از دو طریق منعقد میگردد: یکی با اختیار و انتخاب اهل حل و عقد، و دیگری با تعیین امام قبلی... و از وی (یعنی از احمد حنبل) روایت شده که امامت با زور و پیروزی نظامی نیز منعقد میگردد و نیازمند به پیمان و قرارداد مشخصی نیست، در روایت عبدوس بن مالک عطار (القطان خ.ل) آمده است: "کسی که بر مردم به وسیله شمشیر غلبه کند، به گونه ای که خلیفه مسلمانان گردد و امیرالمؤمنین نامیده شود، هرگز برای کسی که ایمان به خداوند و روز قیامت دارد روا نیست که شب بخسبد و او را امام خویش نداند، چه وی نیکوکار باشد و یا فاجر." و نیز در روایت ابی الحرث در مورد امامی که شخص دیگری که طالب حکومت است علیه وی قیام نموده و یک دسته از مردم با امام و دسته دیگر با شخص شورشگرند، آمده است که احمد میگوید: "اقامه نماز جمعه با کسی است که به پیروزی دست یابد" و بر این معنی احتجاج نموده که در "واقعه حره" فرزند عمر برای مردم مدینه نمازگزارد و گفت: ما با کسی هستیم که غلبه مییابد."الاحکام السلطانیه 23/.
3- کلام ابن قدامه حنبلی
در مغنی ابن قدامه حنبلی آمده است:
".. و خلاصه کلام اینکه کسی که مسلمانان بر امامت و بیعت وی اتفاق کنند، امامتش ثابت و اطاعتش واجب است؛به دلیل روایت و اجماعی که پیش از این خوانده شد.و نیز به همین گونه است کسی که امامت وی توسط پیامبراکرم (ص) و یا امام قبلی مشخص شده باشد؛ چرا که خلافت ابوبکر به وسیله اجماع صحابه بر بیعت وی پابرجا گردید و امامت عمر به وسیله تعیین ابوبکر و اجماع صحابه بر قبول نظر وی محقق شد.
و نیز اگر کسی بر امام خروج کرد و پیروز شد و مردم را با زور و شمشیر تحت فرمان