صفحه ۱۸

"بر حاکم واجب است در مسائلی که انجام می‎دهد یا انجام نمی دهد به علما مراجعه کند؛ چرا که آنان پیشگامان احکام الهی و پرچمهای اسلام و وارثان پیامبر(ص) و پیشوایان امت اند، و همینان در واقع صاحبان امر و مستحق خلافت و حکومت اند... .

و در آن هنگام که صاحب امر (حاکم مسلمانان) خود مجتهد باشد عموم مردم در مسائل اجتهادی از او پیروی می‎کنند و او از کسی پیروی نمی کند؛ اما اگر سلطان زمان فاقد درجه اجتهاد باشد، آنکه باید مورد پیروی قرار گیرد علما هستند وسلطان عامل عظمت و قدرت و شوکت آنان است؛ پس عالم بدین گونه که ما ترسیم کردیم همانند پیامبرزمان است و سلطان در کنار وی همانند سلطان در زمان پیامبر(ص) است که موظف است کارها را به او ارجاع داده و هرچه مورد نظر آن حضرت است انجام دهد."النظام السیاسی للدولة الاسلامیة 277/

10- کلام نووی شافعی

نووی شافعی که [در قرن هفتم هجری زندگی می‎کرده و] نظرات وی در نزد شافعیه از اهمیت والایی برخوردار است در کتاب منهاج خود [تقریبا حکم رساله های عملیه ما را دارد و شرحهایی هم بر آن نوشته شده ] چنین می‎گوید:

"شرط امام این است که باید مسلمان، مکلف، آزاد، مرد، قرشی، مجتهد، شجاع، صاحب نظر، و دارای قدرت شنوایی و بینایی و گویایی باشد. امامت به یکی از سه طریق منعقد می‎گردد: بیعت مردم...، تعیین امام قبلی...، استیلا یافتن کسی که شرایط امامت را داراست [به وسیله جنگ و غلبه ] و بنا بر قول اصح، اشخاص جاهل و فاسق نیز می‎توانند به امامت دست یابند."المنهاج، کتاب البغاة 518/

ملاحظه می‎فرمایید که آخر این کلام اولش - یعنی شرط اجتهاد - را نقض می‎کند [شخص فاسق و یا جاهل چگونه می‎تواند شرایطی را که خود ایشان برای امامت ذکر کرده دارا باشد؟] آخر این کلام بازگشتش به همان کلام احمد حنبل است که پیش از این ذکر گردید.

11- کلام ابن حزم اندلسی

ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل می‎گوید:

ناوبری کتاب