صفحه ۱۶۸

و در جای دیگر، علی بن یقطین برای درد دل و کسب اجازه به امام می‎نویسد: "قلب من از کار در کنار سلطان گرفته، فدایت شوم اگر اجازه فرمایید از کنار او فرار کنم."

حضرت در جواب وی می‎نویسد:

"نه هرگز به تو اجازه خروج از دستگاه آنان را نمی دهم، فقط تقوای الهی داشته باش."لا آذن لک بالخروج من عملهم و اتق الله. (وسائل ‏143/12، باب 46 از ابواب ما یکتسب به، حدیث 16).

و این کلام امام جعفرصادق (ع) است که به زید شحام می‎فرماید:

"هر کس کاری از کارهای مردم را به عهده بگیرد آنگاه به عدالت رفتار نموده و درب [منزل و محل کار] خود را باز کند و پرده ها را کنار زند و به امور مردم رسیدگی کند، بر خداوند فرض است که در روز قیامت وی را از ترس ایمنی بخشیده و او را در بهشت خویش جای دهد."من تولی امرا من امور الناس فعدل و فتح بابه و رفع ستره و نظر فی امور الناس کان حقا علی الله ان یؤمن روعته یوم القیامة و یدخله الجنة . (وسائل ‏140/12، باب 46، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7).

حال [با توجه به وجود این گونه روایات ] باید گفت: آیا اگر کسانی همانند علی بن یقطین که عامل امام در دستگاه خلافت بودند، امکان می‎یافتند که حکومت ستمگری همانند هارون را سرنگون کرده و خود برای گسترش عدل و دفاع از اولیای خدا [و اجرای نظرات امام معصوم ] به جای آن بنشینند؟ آیا باز چون که معصوم نبودند، حرکتشان صحیح نبود و باید تحت سیطره ستمگران و مفسدانی امثال هارون می‎ماندند تا به صورت پنهانی و در تقیه فقط از برخی اولیاء الله دفاع کنند؟! [آیا در زمان غیبت چون امام معصوم حضور ندارد نباید حکومت اسلامی تشکیل داد؟!] من گمان نمی کنم کسی به چنین معنایی ملتزم گردد.

خلاصه کلام و نتیجه

[آنچه را پیرامون این شرط تا کنون گفته شد می‎توان چنین خلاصه نموده و نتیجه گیری کرد:]

با وجود امام معصوم و در صورت امکان دسترسی به وی به طور قطع برای دیگران جامه خلافت به تن کردن و خود را حاکم مسلمانان دانستن جایز نیست، و روایاتی را که پیش از این خوانده شد را به همین صورت مسأله باید حمل نمود.

اما در صورت عدم تمکن از دسترسی به امام معصوم به هر دلیل که باشد -

ناوبری کتاب