این روایت (روایت هفتم) در پایان روایت طولانی ای که مرحوم صدوق در ابواب خمسه خصال از مفضل بن عمر، از امام صادق (ع) ذکر نموده آمده است، و ظاهرا قسمت های عمده ای از آخر آن جزء روایت نیست، بلکه توضیحاتی از خود مرحوم صدوق است، چنانچه در حاشیه خصال نیز همین احتمال ذکر گردیده خصال 305/_310. و آنچه ما اینجا آوردیم از همین قسمت روایت بود، مراجعه شود.
عدم تنافی روایات عصمت با تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت
و اما در ارتباط با سایر روایات فوق (که بر لزوم عصمت امام به صورت مطلق تصریح داشت) خلاصه کلام در آن، این است که:
لفظ "امام" - چنانچه پیش از این گفته شد - گویا از لفظ "امام" با فتح همزه به معنی جلو و جلودار گرفته شده؛ و امام در حقیقت یا در اعتبار کسی است که پیشوای انسان در نماز، در حج و سایر امور باشد؛ و طبیعت پیشوایی اقتضا میکند که وی از خطا و گناه معصوم باشد، تا خداوند متعال اطاعت وی را به صورت مطلق بر مردم واجب و لازم نموده باشد؛ و از آن جهت که بر عصمت و سایر فضایل درونی غالبا کسی جز خداوند متعال یا پیامبرش به وسیله وحی مطلع نیست، پس امام جز از جانب خداوند متعال و یا بیان و نص وی نمی تواند منصوب گردد، و آن کس که برای امامت از جانب خداوند متعال بدون واسطه منصوب میشود، کسی بجز معصوم نمی تواند باشد. و مراد از روایاتی که ذکر گردید، بخصوص روایت طولانی عبدالعزیز بن مسلم، بیان همین مفهوم و معناست.
اما در اینجا باید نکته ای را در نظر داشت و آن اینکه: اصول وظایف امام و تکلیف های عمده ای که از جانب خداوند متعال به عهده وی گذاشته شده سه گونه است:
الف - بیان احکام الهی و حفظ آنها از بدعتها و اوهام.