از سوی دیگر برای بررسی این شرط طبعا نمی توان به اخبار و روایات که پیش از این در عصمت پیامبران و دوازده امام - علیهم السلام - گفتیم، به جهت خاص بودن آنها استناد نمود، بلکه در این مقام باید به روایاتی که مقام عصمت را به طور مطلق برای امام ضروری شمرده، و نیز روایاتی که مقام امامت را صرفا یک مقام شامخ الهی دانسته که فقط با نص مشخص میگردد نه به وسیله اختیار و انتخاب، استناد نمود؛ که ذیلا نمونه هایی از آنها از نظر شما خواهد گذشت.
روایات مورد استناد در عصمت رهبری به نحو اطلاق
1- روایت طولانی عبدالعزیز بن مسلم که مرحوم کلینی آن را در اصول کافی و صدوق در کتابهای خویش و نیز تحف العقول و غیبت نعمانی و احتجاج و بحارالانوار با کمی اختلاف در بعضی الفاظ درج نموده اند.أمالی شیخ صدوق 536_540، مجلس 97، حدیث 1؛ و عیون اخبارالرضا 216/1_222، باب 20، حدیث 1؛ و کمال الدین 675/_681، جزء 2، باب 58، حدیث 31؛ و معانی الاخبار96/_101، باب معنی الامام المبین، حدیث 2؛ تحف العقول 436/_442؛ و غیبت نعمانی / 145_149؛ چاپ دیگر216/_224، باب 13، حدیث 6؛ و الاحتجاج 238/_240 جزء 2، چاپ دیگر 226/2_230؛ و بحارالانوار 120/25_128 کتاب الامامة، باب جامع فی صفات الامام، حدیث 4. (که در اینجا با توجه به اهمیت آن به ذکر فرازهایی از آن مطابق با نقل اصول کافی میپردازیم):
ابومحمد قاسم بن علا - با حذف برخی از راویان حدیث - از عبدالعزیز بن مسلم روایت نموده که گفت: به همراه حضرت رضا(ع) در روز جمعه به شهر "مرو" وارد شدیم، آنگاه به مسجد جامع شهر در آمدیم، مردم با یکدیگر بر سر امامت و رهبری اختلاف داشته و در این باره سخنان بسیاری با یکدیگر رد و بدل میکردند، من خدمت مولای خویش علی بن موسی الرضا(ع) رسیده و اختلاف مردم در این باره را خدمت ایشان معروض داشتم، ایشان تبسمی نموده آنگاه فرمودند: