شده معارض است و اطلاق آن توسط روایت معاویه نقض میشود، و آن روایت این است:
در صحیح بخاری از محمد بن جبیر بن مطعم روایت شده که گفت: نزد معاویه بودم، در جمعی از قریش که به وی خبر رسید عبدالله بن عمروبن عاص طی سخنانی گفته است: بهزودی پادشاهی از عربهای قحطان به سلطنت خواهد رسید، معاویه با شنیدن این سخن غضبناک شده از جای برخاست و پس از حمد و ستایش خداوند سبحان گفت:
بی گمان من از پیامبر خدا - که درود خدا بر او باد - شنیدم که میفرمود: "همانا این امر (خلافت) در میان قریش است. هیچ کس با آنان بر سر این امر به ستیز برنمی خیزد، مگر اینکه خداوند وی را به روی دراندازد تا زمانی که آنان (قریش) دین را به پای میدارند."فانی سمعت رسول الله (ص) یقول: ان هذا الامر فی قریش لا یعادیهم احد الاکبه الله علی وجهه ما اقاموا الدین.صحیح بخاری 265/2، باب مناقب قریش.
در این روایت حاکمیت قریش را مقید به اقامه دین توسط آنان نموده. [در نتیجه اطلاق حاکمیت قریش که در روایت عمروبن عاص آمده بود نقض شده است.]
خلاصه کلام و نتیجه
[اینها نمونه های متعدد از روایاتی بود که درباره این شرط بدان تمسک شده بود] ما بحث و گفتگو در این زمینه را بدین جهت به درازا کشاندیم که اکثر برادران سنی مذهب قرشی بودن را برای رهبری تا روز قیامت شرط میدانند. اما گفتیم که از نظر ما [شیعه امامیه ] تنها دوازده امام معصوم - علیهم السلام - از قریش و از بطن هاشم هستند و آنان حضرت امیرالمؤمنین (ع) و یازده فرزند بزرگوارش میباشند.
اما سایر رهبران و پیشوایان در عصر غیبت، نظیر حکام منصوب از جانب پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) هستند که برای آنها قرشیت و عصمت شرط نیست و تنها سایر شرطهایی که قبلا به ذکر آنها پرداخته شد نسبت به آنان معتبر است، و این نکته ای است شایان توجه. ولکن در پایان مقال لازم است به نکته ای اشاره شود و آن نکته با استفاده از رواتی است که عبدالرزاق در کتاب مصنف خویش از معمر از زهری از سلیمان بن ابی حثمه از پیامبراکرم (ص) روایت نموده که آن حضرت فرمود: