صفحه ۱۳

4- از جهت آگاهی و دیانت از همه مردم تحت فرماندهی خود افضل و برتر باشند.

و از امام احمد حنبل کلماتی نقل شده که مقتضای آن اسقاط اعتبار عدالت و علم و افضلیت در رهبری است. در روایتی که عبدوس بن مالک القطان از او نقل نموده چنین آمده است:

"کسی که بر مردم به وسیله شمشیر حاکمیت پیدا کرده و خلیفه مسلمین گردد و مردم او را امیرالمؤمنین خطاب کنند برای هیچ کسی که ایمان به خدا و روز قیامت آورده جایز نیست که شب بخسبد و او را امام خویش نداند؛ چه آن رهبر نیکوکار باشد و یا فاجر، او به هر صورت امیرالمؤمنین است."و من غلبهم بالسیف حتی صار خلیفة و سمی امیرالمؤمنین لا یحل لاحد یؤمن بالله و الیوم الاخر ان یبیت و لا یراه اماما علیه برا کان او فاجرا فهو امیرالمؤمنین.

"اگر امیر و فرماندهی به شرب خمر معروف گشته و در بیت المال مسلمین نیز خیانت می‎کند، باز باید همراه وی با دشمن جنگید؛ چرا که گناه اعمال زشت وی با خود اوست."فان کان امیرایعرف بشرب المسکر و الغلول یغزومعه، انما ذاک له فی نفسه. (الاحکام السلطانیه 20/)

درباره نقل قولی که در کلام فوق از احمد حنبل شده نکته قابل توجهی هست و آن اینکه بر اساس مقتضای گفته احمد حنبل، اگر کسی بر امام حقی شورش نموده در مرحله اول بر مسلمانان واجب است که با وی به جنگ و ستیز برخیزند و او را از بین ببرند؛ اما در صورتی که آن شورشگر بر امام غلبه نموده و پیروز شد خود همان شورشگر، امام واجب الاطاعه می‎گردد و دفاع از وی و تسلیم شدن در برابر او بر مسلمانان واجب می‎شود، هر چند فاسق ترین فاسقها و سرکش ترین ستمگران باشد. و این به راستی فتوای بسیار عجیب و شگفتی است.به نظر می‎رسد این شیوه تفکر همان تفکر ابوهریره است که قبلا نیز روایتی به این مضمون از او خواندیم و همان تفکر عبدالله عمر است که پس از قیام عبدالله مطیع در مدینه به وی انتقاد می‎کند که چرا علیه یزید بن معاویه که خلیفه مسلمین بوده قیام کرده، و ما در بحث آینده درباره تفکر عبدالله عمر و این جریان تاریخی مطالبی خواهیم داشت. البته متناسب با این شیوه تفکر روایاتی در کتب سنت وجود دارد و از شافعی هم فتوایی نقل شده است. (از افاضات معظم له در درس)

5- کلام علامه حلی در تذکره

مرحوم علامه حلی در کتاب تذکره ضمن مبحث لزوم مبارزه با شورشگران علیه

ناوبری کتاب