صفحه ۱۲۶

نظیر همین روایت در فروع کافی کافی ‏39/5 کتاب الجهاد، باب ماکان یوصی امیرالمؤمنین (ع) به عند القتال، حدیث 4. در روایتی از مالک بن اعین با کمی تفاوت آمده است.

9- باز امیرالمؤمنین (ع) پس از جریان جنگ جمل در خطبه ای می‎فرماید:

"ای مردم همانا زنان هم از نظر ایمان و هم از جهت بهره و هم از موهبت عقل در رتبه ای کمتر از مردان قرار دارند؛ اما گواه بر کمبود ایمانشان بر کنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت است، و اما گواه بر نقصان عقل آنان این است که شهادت دو نفر آنان معادل گواهی یک مرد است،... پس از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیکان آنان باشید، در کارهای نیک تسلیم آنان نباشید تا در کارهای بد انتظار اطاعت از شما نداشته باشند."معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول. فاما نقصان ایمانهن: فقعودهن عن الصلاة و الصیام فی ایام حیضهن، و اما نقصان عقولهن: فشهادة امرأتین کشهادة الرجل الواحد، و اما نقصان حظوظهن: فمواریثهن علی الانصاف من مواریث الرجال. فاتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر، و لا تطیعوهن فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنکر. (نهج البلاغه، فیض 179/، لح 105/، خطبه 80).

ما پیش از این گفتیم که زن و مرد در طبیعت خویش با یکدیگر متفاوتند، زن انسانی است که ظرافت و احساس و عواطف بر وی غلبه دارد، بر عکس مرد که خشونت و تعقل و تفکر در او بیشتر است و نظام وجود به هر دو به شدت نیازمند است.

زن و مرد در نظام وجود همانند اعضای بدن یک انسان می‎باشند که هر عضوی وظیفه مخصوص به خود را انجام می‎دهد و ناتوانی یک عضو بر انجام وظایف عضو دیگر برای وی نقص نیست. از باب نمونه، چشم لطیف تر از پا و پا خشن تر از چشم است، اما نه لطافت نقصی برای چشم است و نه خشونت نقصی برای پا؛ و همین ویژگی طبیعی،حکمت عدم مشورت و اطاعت از زنان است، چرا که جوشش احساس در آنها سرشار است و به همین جهت نمی توان به رأی آنان اعتماد نمود، و اگر احساس بکنند که مرد به آنان اعتماد نموده و به رأی آنان ترتیب اثر می‎دهد طمع بر آنان غالب شده و بر مرد و خرد او تسلط می‎یابند و در نتیجه تدبیر و عاقبت اندیشی جای خود را به تصمیمهای احساسی و عاطفی می‎دهد و اساس خانواده و اجتماع فرو می‎پاشد.البته این نکته را همواره باید توجه داشت که نهی از مشورت با زنان فلسفه ای دارد و آن احساسی و عاطفی برخورد کردن آنان با مسائل است، و در مسائل سیاسی اجتماعی جامعه شایسته نیست احساسی و عاطفی برخورد شود، اما در مسائل خصوصی و خانوادگی باید نظر آنان را نیز در نظر گرفت و به آنان شخصیت داد؛ و اصولا بین زن و مرد احترام متقابل است و در مسائل مربوط به زنان چه بسا نظر آنان صائب تر و درست تر باشد. (از افاضات معظم له در درس).

ناوبری کتاب