صفحه ۱۲

7- شرافت نسبی، یعنی از طایفه قریش بودن، زیرا روایات بر این مضمون زیاد وارد شده و اجماع نیز بر آن منعقد گردیده است."الاحکام السلطانیه 6/

در توضیح (شرط دوم) کلام ایشان که فرموده برخورداری از علم، در حد اجتهاد در جزئیات و احکام - "فی النوازل و الاحکام"- شاید مراد ایشان از "نوازل" شناخت ماهیت حوادث واقعه و موضوعات مهم باشد که هر رهبری باید نسبت به خصوصیات و لوازم آن آگاهی داشته باشد تا بتواند احکام کلی را بر آن تطبیق کند، و مراد به "احکام" تسلط به مبانی و شناخت احکام کلی باشد.

به عبارت دیگر در اول، مراد شناخت "صغریات" و در دوم مراد آگاهی به "کبریات" بر اساس ملکه اجتهاد باشد. و روشن است که شناخت صغریات و موضوعات مسائل در مسائل سیاسی اجتماعی از مهمترین آنهاست؛ و آنچه در توقیع مبارک حضرت حجت (عج) وارد شده که: "و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا"در حوادثی که به وقوع می‎پیوندد به راویان احادیث ما مراجعه کنید. (وسائل ‏101/18، باب 11 از ابواب صفات قاضی، حدیث 9) شاید مراد، علم به همین حوادث (موضوعات) باشد نه علم به احکام کلی و کبریات مسائل، و این نکته ای است شایان توجه.در ارتباط با شرط اول در کلام ماوردی یعنی شرط "عدالت" باید دید که آیا مراد از عدالت چیست و حد آن تا کجاست ؟ آیا اجتناب از کبائر عدالت است یا از گناهان صغیره نیز باید اجتناب کند؟ آیا انجام اعمال خلاف مروت عدالت را نقض می‎کند یا نه ؟ آیا در عدالت حسن ظاهر کافی است یا اینکه باید احراز عدالت بشود؟ و... اینها مطالبی است که باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد. و در شرط آخر ایشان (قرشی بودن) نیز ما مطالبی داریم که در مباحث آینده مطرح خواهد شد. ان شاءالله. (از افاضات معظم له در درس)

4- کلام قاضی ابی یعلی

قاضی ابی یعلای فراء نیز در کتاب الاحکام السلطانیه خود می‎گوید: "و اما رهبران باید دارای چهار ویژگی باشند:

1- قرشی باشند از جانب پدر...

2- شرایط و صفات قاضی نظیر حریت، بلوغ، عقل، علم و عدالت را دارا باشند.

3- توانایی به عهده گرفتن فرماندهی جنگ و اداره امور کشور و اقامه حدود را دارا بوده و در انجام این گونه وظایف هیچ عطوفتی به خود راه نداده و مدافع امت باشند.

ناوبری کتاب