صفحه ۱۰۲

قضاوت نیاز به کمال عقل و زیرکی خاصی دارد، ولی زن رأیش کوتاه و عقلش ناقص است و اهلیت آن را ندارد که در محافل مردان ظاهر گردد. و شهادت وی بدون شهادت مرد پذیرفته نیست اگرچه همراه وی هزار زن نیز به موضوعی شهادت دهند،و نیز خداوند سبحان بر اشتباه و فراموشکاری آنان اشاره نموده آنجا که فرموده است: "ان تضل احدیهما فتذکر احدیهما الاخری بقره (2)282/. اگر یکی از آن دو در شهادت به اشتباه رفت دیگری به وی توجه و تذکر دهد." و نیز هرگز زنان را شایستگی رهبری و امامت جامعه و به عهده گرفتن مسؤولیت اداره شهرها نیست و به همین جهت نه پیامبراکرم (ص) و نه هیچ یک از خلفای وی نه کسانی که بعد از آنها آمدند تا آنجا که تاریخ آن به دست ما رسیده هرگز زنی را به عنوان قاضی و یا حکمران شهری منصوب نکرده اند؛ و اگر چنین کاری جایز بود، در طول تاریخ اسلام موردی یافت می‎شد که به زن حکم قضاوت و یا حکومت داده باشند."مغنی ابن قدامه ‏380/11.

در کلام فوق نکاتی قابل ذکر است که به آن اشاره می‎کنیم:

1- اینکه گفته شد: "شهادت زنان هنگامی که مردی همراه آنان نباشد قبول نیست" به صورت مطلق آن صحیح نیست؛ زیرا در مسائلی که مربوط به زنان است، نظیر بکارت و ولادت و امثال این دو [خونهای زنانگی ] شهادت آنان به تنهایی مورد قبول است.

2- جمله: "ان تضل" در آیه شریفه یا به معنی فراموشی است - چنانچه گفته شده - و یا به معنی ضایع شدن شهادت است، که در این صورت مراد این است که اگر یکی با فراموشکاری شهادت را ضایع کرد زن دیگری جزئیات مورد شهادت را یادآوری می‎نماید، در هر صورت این آیه همان گونه که بدان استدلال شده دلیل بر ضعف تحمل و کم حافظه تر بودن زن نسبت به مرد می‎باشد.

3- و اینکه گفته شد: "اگر قضاوت زن جایز بود در طول تاریخ اسلام زنی یافت می‎گردید که به حکومت منصوب شده باشد" استدلال قابل توجهی است.

چرا که امویان و عباسیان بیش از ششصد سال (شش قرن) بر مردم حکومت کردند و با اینکه نسبت به زنان و کنیزان خود بسیار علاقه مند بودند ودر دربارهایشان زنان و خواهران و مادرانشان از نفوذ بالایی برخوردار بوده و برخی از

ناوبری کتاب