و عادلانه محول به انتخاب ملت است و ادله کسانی که فقهاء را منصوب از طرف خدا میدانند در کتاب ولایت فقیه مورد مناقشه قرار داده ام. ولی چنین نیست که اسلام نسبت به اصل حکومت و شرایط حاکم بی تفاوت مانده باشد و منتخب ملت را هر که باشد پذیرفته باشد.
از کتاب و سنت هشت شرط برای فرد منتخب استفاده میشود ( ولایت فقیه ج 1 ص 257 به بعد) و چون ائمه معصومین علیهم السلام به نص پیامبر اکرم و ائمه هداه در رتبه اول این شرایط بودند بر ملت لازم بود آنان را انتخاب نمایند و انتخاب دیگران انحراف از دستور اسلام بود و در اخبار ما از آنان به نام طاغوت یاد شده و قهرا حکم وجوب اطاعت شامل آنان نیست؛ و بالاخره بی تفاوت بودن مردم نسبت به سرنوشت سیاسی خود و انتخاب حاکم واجد شرایط گناهی است بزرگ. در اخبار صحیحه انتخاب والی صالح از دعائم و ستونهای اسلام شمرده شده، از جمله صحیحه زراره از امام پنجم (ع) قال: "بنی الاسلام علی خمسه اشیاء: علی الصلاه والزکاه والحج والصوم والولایه، قال زراره: فقلت: و ای شیی من ذلک افضل ؟ فقال: الولایه افضل لانها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن " الحدیث (اصول کافی ج 2 ص 18 و الوسائل ج 1 ص 7) توجه دارید که ولایت به معنی حکومت است نه دوستی اهل بیت، چنانچه اشتقاق کلمه والی که به معنی حاکم است بر این معنی گواه است. این حدیث شریف در مقام بیان وظائف و دستورات عملی و اجرایی اسلام است از قبیل نماز و روزه و حج و زکات و تعیین والی زمان و لذا از اصول عقاید از قبیل توحید و نبوت و معاد نامی برده نشده. پس همین طور که مردم نسبت به اقامه نماز و اعطاء زکات و انجام روزه و حج وظیفه دارند نسبت به تعیین و انتخاب حاکم صالح واجد شرایط که کلید اجراء آنهاست نیز وظیفه دارند، منتها به عقیده ما امامیه با وجود ائمه معصومین (ع) انتخاب دیگران غلط بوده. و بالاخره از سخنرانی مفصل جنابعالی استفاده میشود که حکومت و سیاست از متن دین جداست و این همان چیزی است که استعمارگران خارجی میگفته اند و به نظر اینجانب این اشتباه است.
ضمنااز تاخیر جواب و اطاله نامه معذرت میخواهم، ان شاء الله موفق باشید. از جنابعالی و همه دوستان ملتمس دعای خیر میباشم.