است به جای اینکه در مقابل دشمنان جبهه گیری نماید در اثر تحریکات غیر مستقیم به مصرف تضعیف و بی خاصیت کردن خود میرسد- هر روز شایعه سازان خارجی و داخلی مساله تازه ای را طرح و مطالب دروغی را بر سر زبانها میاندازند و اتهاماتی را نسبت به افرادی وارد مینمایند، و سپس در داخل حوزه ها کار منازعه و مشاجره و لعن و طرد گاهی به زد و خورد منجر میشود؛ چنانچه اخیرا در قم و تهران و مشهد و اصفهان و برخی نقاط دیگر اتهام سنی گری و وهابیگری نسبت به عده ای از علما و فضلای بی گناه بر سر زبانها افتاده و کار به جائی رسیده است که حتی دایه های مهربانتر از مادر هم گاهی به اسم دفاع از ولایت و تشیع حرفهائی میزنند و کارهائی انجام میدهند! آیا آقایان توجه ندارند که مذهب وهابیت مذهب کثیفی است که مبدع آن محمد بن عبدالوهاب در نجد بوده و عقائد چرندی دارد که حتی اکثریت قاطع اهل سنت هم از آن عقائد بیزارند و فقط حکومت حجاز که پایگاه آن در نجد است از آن حمایت میکند؟ آیا چگونه ممکن است مذهبی که حتی اکثریت اهل سنت از آن بیزارند مورد علاقه دانشمندان و فضلای شیعه واقع شود؟ البته ممکن است از بعضی افراد در برخی مسائل اشتباهاتی واقع شود (چنانچه از اغلب علما در جمیع اعصار چنین اشتباهاتی رخ داده) ولی آیا ما باید به این بهانه عده زیادی را متهم کنیم و تمام نیروی خود را صرف خردکردن آنها بنمائیم و قهرا جنگ داخلی شروع شود و در بین طبقات مردم نیز تحیر و اختلاف و حس بدبینی ایجاد کنیم ؟! خوب است آقایان محترم احتمال بدهند که در بین حاشیه نشینان و مراجعین آنان حتی اخص خواص و اقرب اقارب، افراد ساده و جاهل نیز وجود دارند و همچنین افراد مغرض و مرموزی که یا از جاهائی تحریک میشوند و یا نسبت به اشخاص عقده دارند و میخواهند بدین وسیله عقده های خود را جبران کنند. جای تاسف است که بعضی از آقایان محترم در داخل منزل نشسته و خبر ندارند که به اتکای پول یا نوشته آنان چه افرادی در چه منطقه هائی چه جنایاتی به اسم دفاع از دین و ولایت انجام میدهند. "اللهم فان کانوا اهلا للهدایه فاهدهم و الافاخذلهم کما یخذلون الدین باسم الدین " در نهج البلاغه (خطبه 141) چنین وارد شده: "ایها الناس من عرف من اخیه وثیقه دین و سداد طریق فلا یسمعن فیه اقاویل الرجال اما انه قد یرمی الرامی و تخطی السهام و یحیک الکلام و باطل ذلک یبور والله سمیع شهید. اما انه لیس بین الحق و الباطل الااربع اصابع.