صفحه ۱۵۹۱

شد، پیغام دادم که مشکل وزارت اطلاعات فقط وزیرش نبود، اصلا بافت وزارت اطلاعات خراب است. در عین حالی که در اطلاعات آدمهای خوب، آدمهای علاقه مند و متدین نیز وجود دارد. ما خودمان طرفدار تشکیل اطلاعاتیم؛ شما مبانی فقهی من را مطالعه کنید، در جلد چهارم یک فصلش به طور مفصل راجع به "اطلاعات " است -به طور جداگانه هم چاپ شده است؛ آقای سراج (وقتی که رئیس کمیته بود) آن را چاپ کرد- اما اطلاعات باید روی اساس باشد نه این کارهایی که می‎کنند. به ایشان پیغام دادم که اطلاعات بافتش خراب است. اگر بناست همان معاونها و همان کادر باشند و جنابعالی فقط ماشین امضا باشی و در اطاق وزارتخانه بنشینی هر چه معاونها و مدیر کلها آوردند زرتی امضا کنی بدان کلاهت پس معرکه است. آنچه مردم از تو می‎خواهند این است که اصلا بافت آنجا را عوض کنی، اطلاعاتی که هماهنگ با مردم باشد؛ نه یک آدمهای ناجور، آدمهایی که می‎خواهند پرونده برای افراد درست کنند. من اطلاع دارم بعضی آدمهای عوضی آنجا هستند؛ البته آدم خوب هم در آنجا هست.

آقای رئیس جمهور به عقیده من قاعده اش این بود یک قدری محکمتر می‎آمد. مقام رهبری هم بایستی که همان رهبریش را می‎کرد. معنای رهبری این است که نظارت کند که در کشور کارهای خلاف شرع انجام نشود. اگر یک وقت رئیس جمهوری، وزیری خواست کار خلاف بکند، از مقررات شرع منحرف شود او جلویش را بگیرد؛ نه اینکه یک تشکیلات و یک گارد سلطنتی درست کند از پادشاهان دنیا زیادتر؛ و کسی هم دسترسی نداشته باشد و در وزارتخانه دخالت کنند، در استاندار دخالت کنند، در همه جا دخالت کنند؛ خود ایشان، اینهایی که اطراف ایشان هستند، این غلط است. این طور کشور پیش نمی رود؛ کشوری که چند ارگان حکمفرما داشته باشد، دولت جدا، مجمع تشخیص مصلحت جدا و دفتر رهبری جدا، هر کدام بخواهند اعمال قدرت کنند، اینجور کشور اداره نمی شود؛ و حکومت مطلقه به این صورت که تکلیف کشور را دوسه نفر معین کنند و مردم هیچ کاره باشند این در دنیای امروز مواجه با شکست می‎شود.

گاهی از اوقات هم می‎گویند این حرفهایی که می‎زنید تضعیف نظام است؛ آقای هاشمی شنیدم گفته: می‎ترسیم ایران هم افغانستان شود؛ خوب اشتباه کرده، "نظام "

ناوبری کتاب