صفحه ۱۵۸۹

احیانا هزار دروغ و تملق بگوید برای اینکه بخواهد وکیل مردم باشد!

علاوه بر اینکه خود مردم باید دولت را بیاورند روی کار، رئیس جمهور را بیاورند روی کار، مع ذلک در راس باید یک کسی باشد که به اسلام و دستورات شرع از همه آگاه تر است؛ این از باب این است که ما مذهبی هستیم، دینی هستیم. حال اگر در زمان پیغمبر(ص) بود، پیغمبر (ص) راس کار قرار می‎گرفت؛ اگر در زمان علی (ع) بود، علی (ع) در راس کار بود. همین علی (ع) خودش می‎گوید امر به معروف و نهی از منکر بکنید، مردم وارد شوند در کارها؛ اما در راسش علی (ع) است. حالا اگر علی (ع) و امام معصوم (ع) حاضر نباشد، ولی فقیه در راس است. یعنی " مجتهد عادل اعلم ناس "؛ این اعلمیت در روایات هست؛ این شخص بیاید راس کار. راس کار به این معنا که علاوه بر وظایف و حقوق مقرره در قانون اساسی، نظارت داشته باشد بر کار دولت؛ نه اینکه دارای یک تشکیلات جدای از مردم باشد؛ نمی دانم کدام یک از شما مشرف شده اید نجف، خانه امیرالمومنین (ع) در کوفه پشت مسجد کوفه نزدیک دارالاماره است؛ من داخل آن خانه رفته ام؛ حدود صد تا صد و پنجاه متر است، دوسه تا اطاق کوچک داشته، آن وقت علی (ع) حکومت مطلقه داشته، از همین خانه یک کشوری را که شاید ده برابر ایران شما بوده اداره می‎کرده.

حضرت با اینکه حاکم بودند می‎آمدند در بازار کوفه و صدا می‎کردند: "یا معشر التجار الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر" یک روز در این بازار، یک روز در آن بازار؛ در روایت داریم -من در کتاب ولایت فقیه این روایت را نوشته ام - نقل شده در این بازار کوفه یک عده ایرانیها هم بودند، یک ایرانی در آنجا بود تا دید علی (ع) می‎آید، گفت: "جاء المرد شکمبه !"، علی (ع) یک مقداری شکمش بزرگ بود، امیرالمومنین (ع) فهمید، یک خنده ای کرد؛ نگفت بگیریدش و... حضرت فرمودند: بالایش علم است و پایینش هم غذا! یعنی امیرالمومنین یک شوخی با او کردند، اینجور می‎روند در میان مردم؛ مردم هم می‎رفتند حاجاتشان را به ایشان می‎گفتند. ولایت فقیه آن طور نیست که یک تشکیلات سلطنتی و مسافرتهای تشریفاتی میلیاردی و اینجور چیزها داشته باشد؛ اینها با ولایت فقیه سازگار نیست.

ناوبری کتاب