مکتوب نمودن آن را هم به مصلحت نمی دانم.
آیا کسانی که در اطلاعات و دادگاه ویژه مسئول این اعمال هستند حتی یک لحظه به کرده خود شک نموده اند؟ آیا حتی یک لحظه با مرور بر سوابق این افراد با خود فکر کرده اند که چرا با آنان که همگی از فرزندان انقلاب و جبهه و جنگ بوده اند این گونه رفتار میشود؟ و اصلا چرا کار به اینجا کشیده است ؟ آیا یک لحظه با خود فکر کرده اند که چنین افرادی چطور میتوانند نسبت به نظام جمهوری اسلامی مغرض باشند که البته و متاسفانه با علم به اینکه نسبت به نظام اسلامی مغرض نبوده اند با آنها این گونه معامله شده ؟ آیا خودشان را دقایقی به جای این مظلومان گذاشته اند تا ببینند اگر به همین راحتی و با چرخش قلم (و به دلیل تو به نکردن یا عفو و عذرخواهی ننوشتن و... در مورد عمر یک نفر تصمیم بگیرند و) او را حبس کنند و کانون گرم خانواده ها را از هم بپاشند چه میکنند؟ آیا از افرادی که این چنین مورد ستم قرار گرفته اند و همه اقوام و آشنایان آنها متاثر شده اند دیگر میتوان انتظار اعتماد و علاقه داشتن به مسئولین را داشت ؟ چرا باید با این کارها بهانه به دست دشمنان حقوق بشر بدهیم که با ادعای دروغین دفاع از حقوق بشر کشور زخم آلود ما را بدنام کنند و به آن خنجر بزنند؟ آیا احتمال نمی دهید که برخی از افراد دچار توهم شده اند؟ آیا احتمال نمی دهید جعل اخبار سری کنند؟ آیا احتمال نمی رود که برخی میخواهند در شکاف میان دلسوزان انقلاب و نظام زندگی کنند و نان و زندگی و رشد و موقعیت خود را از تشدید این فاصله ها به دست میآورند؟ آیا احتمال نمی رود که نوعی بدبینی افراطی بوجود آمده باشد؟ (چون در امور مهمه احتمال هم منجز است). چرا به هر نحوی کوشش میشود ما را از نظام و نظام را از ما دور کنند و فرزندان انقلاب را به موضع مخالف سوق دهند، و هر چه آنها بر عقیده شان نسبت به انقلاب و نظام پافشاری میکنند (که با کارنامه مبارزه و ایثار و شهادت خود و خانواده و نزدیک ترین دوستانشان امضا شده) اصرار دارند آن را انکار کنند؟ چه دستی در کار است و چرا باب گفتگو را سد کرده اند؟ کیست که نداند پدر من ذره ای به فکر قدرت و مرجعیت نبوده و از گسترش آزادی و تقویت اسلام و نظام و انقلاب به دست شما و هر شخص دیگری همان اندازه و بلکه بیشتر لذت میبرد که به دست خودش ؟ آنچه اهمیت دارد هدف است و لاغیر. ایشان که بارها گفته است "اگر احساس مسئولیت نبود دوست داشتم منزوی باشم...