همزمان با عملیاتی که در دفتر و حسینیه انجام میگرفت برای همسایگان هم مزاحمت هایی صورت میگرفت. منزل ما با دفتر یک کوچه فاصله دارد. مادرم در شروع عملیات در منزل همشیره که حدود بیست متر با منزل ما فاصله دارد رفته بود بعد از ساعتی جهت استراحت قصد مراجعت به منزل را داشتند ولی مامورین مانع شده بودند و بعد به واسطه خشونتها و اهانتها ی بعضی مامورین که از ذکر بعضی از آنها شرم دارم، حالشان بهم خورده بود و غش کردند. هرچه همشیره تلاش و التماس کرده بود که اجازه بدهند از منزلمان دارو بیاورند مورد قبول واقع نشده بود. تلفن هم قطع بود و نمی توانستند از اورژانس کمک بگیرند. مادرم به همین حال مانده بود تا بعد از مدتی به هوش آمد. ساعت 2/30 که عملیات تمام شده بود ایشان توانستند به خانه بیایند و این گوشه ای از حرکات آقایان در آن شب بود برخوردی که با یک خانم مریض داشتند. خانمی که تا آنجا که من از کودکی خودم یاد دارم یا پشت در زندانها برای ملاقات پدرم بود، یا در تبعیدگاهها همراه پدرم.
راستی این برخوردها چه نتیجه ای دارد. شکستن حریم مرجعیت برای اسلام و مسلمین چه نفعی دارد که آقایان با دروغ و افترا و اعمال خلاف شرع این کار را با جدیت تعقیب میکنند. استفاده از نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی و شکستن قفل ها و دربهای حسینیه و دفتر در تاریکی شب و بردن وسایل و لوازم موجود در آنجا نشانه چیست ؟ آیا این کارها باعث تقویت نظام و استحکام وحدت مردم میشود؟ هرشخص منصفی از واقعیت این برخوردها آگاه شود چه میگوید؟ چرا دست آقایان اینقدر باید باز باشد تا به اسم اسلام و انقلاب و استفاده از امکانات دولت اسلامی هر کاری دلشان میخواهد بکنند و متاسفانه منعکس کنند که دستورات حضرتعالی را اجرا میکنند. آقایانی که طراحان این قضایا هستند توجه ندارند که مسئولیت قائم مقام رهبری باری بود بر دوش حضرت آیت الله العظمی منتظری که با تفضل خداوند منان این بار از دوش ایشان برداشته شد. ظاهرا استنباط آقایان از مسئولیت در جمهوری اسلامی غیر از این است که اینگونه عمل میکنند. ایشان به اندازه سن اکثر این آقایان سابقه اجتهاد و سابقه مبارزاتی درخشان دارند. شخصیت ایشان ناشی از مسئولیت ظاهری که چند صباحی علیرغم میل باطنی ایشان بر عهده شان گذاشته بود نمی باشد. نمی توان فضایل و ارزشهای والای اسلامی ایشان را نادیده گرفت و