صفحه ۱۴۸۴

جوی بشویم، عقیده آزاد است و عقیده داریم که ایشان از طرفداران انقلاب و نظام هستند و مرجع تقلیدمان است می‎خواهیم از ایشان تقلید کنیم آزادانه باید بتوانیم از ایشان تبلیغ و تقلید بکنیم.

خبرنگار: آیا می‎توانیم فرض را بر این بگذاریم که جنابعالی دارید از طرف آقا صحبت می‎کنید؟

جواب: نه البته این جور نیست که من نظرات ایشان را بپرسم بیایم عرض کنم ولی کلا یک چیزهای واضحی هست که اینها اتفاق افتاد. الان ببینید این جوی که در کل دنیا درست شده تقصیر این بچه بازیهاست که در آورده اند. من خدمت آیت الله مومن بودم ایشان می‎گفت: چند نفر از افراد اداره اطلاعات آمدند پیش من که بله مردم رفتند آنجا حمله کردند، ایشان می‎گفت: گفتم ببین هم شما می‎دانید هم من آنها مردم نبودند مردم که نمی آیند از این کارها بکنند. حالا من هم می‎گویم چطور این جمعیت چند ده هزار نفری (شصت هزار نفری یا صدهزار نفری) که در مشهد راه افتادند و آن کارها را کردند از اینها تعبیر می‎شود به او باش ولی وقتی چهارصدپانصد نفر راه می‎افتند می‎آیند اینجا اینها را می‎گویند مردم. نمی شود چهارصد پانصد نفر مردم باشند ولی جمعیت صدهزار نفری بشوند او باش. بعدا به دنبالش حتما خبر دارید که اینجا شب یک شنبه حمله کردند و اصلا بدون اطلاع یک مرتبه ساعت ده شب خبر شدیم که بله آمدند دارند آهنهای پشت حسینیه را می‎برند، یعنی یک گره ای که با دست باز می‎شود نه تنها با دندان بازش کنیم سفت ترش هم بکنیم. روز روشن می‎آمدند به ایشان می‎گفتند ما اینجا را می‎خواهیم خلوت کنیم راه باز بشود با کمال میل قبول می‎کردند، چنانچه دیوار همین طور بود یک محوطه ای اینجا بود که ایشان همیشه می‎گفت من از این دیوار بدم می‎آید اینجا دور ما قلعه درست کردید ما را از مردم جدا کردید، مسلما ایشان موافقت می‎کردند. آمدند یک چنین برخوردی کردند بعد بدون اینکه به ما بگویند کلید مثلا در حسینیه را بدهید کلید درب دفتر را بدهید همین طور زدند شکستند. واقعا اگر می‎گفتند که کلید را بدهید ما دو دستی تقدیمشان می‎کردیم.

خبرنگار: صحبت از این است که شاید برخی از نقطه نظرات متفاوت ایشان

ناوبری کتاب