صفحه ۱۴۳۶

امکانات نداشتم، آنها روزنامه داشتند، هر چه می‎خواستند گفتند. شما یادتان هست سال قبل در 22 بهمن من در همین حسینیه گفتم: رادیو و تلویزیون ایران و روزنامه ها کی گفته است که در اختیار دوسه نفر باشد؟ مال همه ملت است، چطور هر کس هرچه خواست توی روزنامه نوشت حتی علیه شخص من، و من طلبه حتی تسلیت برای وفات پدرم دادم به روزنامه ها و گفتند چاپ نمی کنیم ! (گریه حضار) این چرا؟ خوب اینها شده، عرض کردم من برای دفاع از خودم تا حالا سکوت کردم. اما مساله ای اتفاق افتاده و آن مساله اینکه: شما برادران یادتان است که یک وقت در زمان شاه خائن، شاه منفور از آمریکا 200 میلیون دلار می‎خواست قرض بکند، مساله کاپیتولاسیون آمد و مرحوم حضرت امام مبارزه کردند، قیام کردند، و می‎شود بگویی انقلاب ما از آن وقت اوج گرفت. مساله کاپیتولاسیون شاه می‎خواست 200 میلیون دلار از آمریکا قرض کند. به خاطر این مساله، حضرت امام مبارزه کردند، فرمودند قرض کردن از کشور خارجی، آن هم نزولش را بدهی،این فروختن اسلام و کشور است و آن سخنرانی عجیب را ایشان کردند. بعد از آن باز در زمان شاه خائن 35 نفر از سرمایه داران آمریکا می‎خواستند در ایران سرمایه گذاری کنند و روزنامه ها هم همه نوشتند، آن وقت حضرت امام ایران نبودند یا ترکیه بودند یا نجف، حالا تاریخش من یادم نیست، از بس اختناق بود و نمی شد کاری کرد یک اعلامیه علیه سرمایه گذاری آمریکاییها در منزل من در خاکفرج تهیه شد، من و مرحوم آیت الله ربانی -که تصادف کرد و از دنیا رفت،خداوند ان شاء الله درجاتش را عالی کند (آمین حضار)- نشستیم یک اعلامیه دو تایی تنظیم کردیم -تا حالا هیچ جا منعکس نشده - و بی امضا به اسم حوزه علمیه منتشر کردیم، نمی شد امضا کرد، به یک زحمتی آن را پلی کپی کردیم و پخش کردیم. مرحوم آیت الله سعیدی از تهران آمد قم خانه ما در خاکفرج، گفت این اعلامیه شما خیلی اعلامیه خوبی بود اما حیف که بی امضاست، بیایید امضا کنید. گفتم آقای سعیدی، من آدم ترسویی نیستم ولی من تنهایی امضا بکنم اثرش کم است، شما برو نه نفر دیگر امثال آقای مشکینی و دیگران، اسم بردم،برو نه نفر دیگر را پیدا کن حاضر بشوند امضا کنند من هم یکی، ما ده تایی امضا می‎کنیم پخش می‎کنیم. عرض کردم آن وقت مرحوم حضرت امام در ایران نبودند. مرحوم آقای سعیدی از خانه ما رفت دنبال این کار، یک وقت هم شنیدم مرحوم آقای سعیدی خودش برداشته یک چیزی

ناوبری کتاب