صفحه ۱۳۷۷

کریم " شما مرد بزرگواری هستید، فرمود: "اذهبوا فانتم الطلقاء" همه شما آزادید؛ و ابوسفیان که سردسته آن کفار و مشرکین بود پیغمبر اکرم خانه او را خانه امن قرار داد، نخواست خونریزی بکند، نخواست جنگ و ستیز زیاد بکند. در جنگ حنین با اینکه مالک بن عوف سی هزار نیرو علیه پیغمبر جمع کرد و گفت: مردم مکه بی عرضگی کرده بودند و ما به حساب محمد می‎رسیم، یک چنین جسارتهائی داشت، مع ذلک وقتی که پیغمبر اکرم پیروز شد سراغ گرفت "مالک کجاست " گفتند به طائف فرار کرده، فرمود: به او بگوئید اگر بیاید و تسلیم شود خودش را آزاد می‎کنم و اهلش و مالش را به او تحویل می‎دهم و صد شتر هم اضافه به او می‎دهم. خیلی عجیب است ! و بعد در اثر این که مالک اطمینان داشت که پیغمبر اکرم امین است و هر چه بگوید راست است، دروغ نمی گوید (مثل کارهائی که سیاستمداران دنیا امروز وعده می‎دهند به افراد و تخلف می‎کنند نبوده) پیغمبر کارهایش سیاسی و دروغی نبوده است، سیاست بوده اما سیاست واقعی بوده است. مالک به محض اینکه خبر به او رسید آمد در جعرانه خودش را معرفی کرد و پیغمبر اکرم هم به این وعده عمل کرد و بعد یکی از مبارزین اسلام که در جنگ شامات و غیره خیلی فعالیت داشت همین مالک بود.

این گروههایی که حالا پیروز شده اند از مردم افغانستان یا از گروههای دیگر نخواهند انتقامجوئی بکنند، و توجه داشته باشند که این پیروزی مربوط به یک گروه خاص و یا اشخاص خاصی نیست. کشور افغانستان از طبقات مختلف، از زبانها، نژادها و مذهبهای مختلف تشکیل شده، هم شیعه دارد هم سنی، همه اینها یک واقعیتی است که در افغانستان وجود دارد. یک گروه خاص یا یک قشر خاص نخواهند این پیروزی را اختصاص به خودشان بدهند و حقوق دیگران را زیر پا بگذارند، همه گروهها شهید دادند، همه فعالیت کردند و به واسطه فعالیت همه بود که این پیروزی پیدا شد. اگر چنانچه بعضی از گروهها بخواهند به دیگران زور بگویند و قیم دیگران بشوند و خیال کنند دیگران باید مطیع اینها باشند این خودش بزرگترین ظلم است. بایستی تمام این گروههائی که در نهضت افغانستان شریک بودند و فعالیت داشته اند مورد مشورت قرار بگیرند و به آنها بها داده شود.

اداره کردن یک کشور از جنگ و پیروزی خیلی مهمتر است و نیرو خیلی لازم دارد، و

ناوبری کتاب