حرفهای بزرگان دیگر را نیز مطالعه کرده بودیم، ایشان قهرا آن حرفها را مطالعه میفرمودند و حرفهای جدیدی که فوق حرف بزرگان بود برای ما میآوردند، یک قسمتهای آخر بحث ایشان مثل استصحاب و تعادل و تراجیح و اجتهاد و تقلید را من همان موقع به قلم خودم نوشتم، خود ایشان هم نوشته اند که چاپ شده در کتاب الرسائل، شاید نوشته های من مفصل تر از خود ایشان باشد. به هرحال بعد از اتمام این دوره که عرض کردم حدود 8_7 نفر بیش تا آخر نبودیم، سال بعد ایشان از اول اصول شروع کردند که ما دیگر نرفتیم و عده زیادی حدود 600_500 نفر شرکت میکردند، که در مقایسه با درس مرحوم آقای بروجردی که افرادش حدود 800_700 نفر بودند، درس ایشان دومین درس حوزه در آن موقع بود که حدود 500 نفر از فضلاء به درس ایشان حاضر میشدند که آقای سبحانی (حفظهم الله) در همین دوره شرکت کردند و تقریرات درس اصول ایشان را نوشتند، دوره قبل از این دوره را قسمتهایی از آن را خود امام نوشتند و یک قسمت را هم من یادداشت نمودم (در جواب سئوال از فقه امام -قدس سره - ایشان گفتند یک بحث سطح مکاسب که خیلی قوی هم بود را ایشان قبلا گفته بودند که آقای امینی نجف آبادی نیز شرکت کرده بودند) و بعد از خارج زکات که ما شروع کردیم پیش ایشان، دیگر من یاد ندارم که ایشان در زمان مرحوم آقای بروجردی خارج فقه شروع کرده باشند، البته من چیزی یادم نیست شاید هم بوده، البته درس خارج فقه و اصول ایشان در حوزه خیلی جا باز کرد و مورد استقبال عمومی قرار گرفت که در حوزه اول درس بود؛ و آقای مطهری به من میگفتند یادت هست که من آن روزهای اول که درس امام میرفتیم پیش بینی میکردم که بالاخره روزی درس ایشان در حوزه جا باز میکند و حالا افراد متوجه نیستند، در این موقع طوری بود که درس مراجع دیگر حدود 40_30 نفر شاید بیشتر نبودند، ولی درس ایشان حدود 500 نفر بود که این معنی مهم بود.
بعد از وفات مرحوم آیت الله بروجردی که بیوت مراجع فعال شده بود، از نظر علمی ما و شهید مطهری به ایشان نظر داشتیم، ولی ایشان حتی المقدور از فعالیت برای مرجعیت فرار میکردند و حاضر نمی شدند کاری انجام دهند، یادم هست وقتی آیت الله بروجردی مرحوم شده بودند من شب رفتم منزل امام و آن موقع منزل هر مرجعی شلوغ بود و رفت و آمد و صحبت از رساله بود، ولی ایشان رساله و حاشیه عروه و