صفحه ۱۳۰۷

دیگر که حرفهای دیگران را به نام خود نقل می‎کنند، در نقل مطالب افراد و بزرگان اسم آنان را می‎بردند و می‎فرمودند مثلا این حرف مال مرحوم آقای نائینی یا حاج شیخ عبدالکریم و دیگر بزرگان می‎باشد و به اسم خودشان تمام نمی کردند. -مرحوم آقای بروجردی هم این طور بودند- و خیلی پخته حرفهای آنان را نقل می‎کردند، وقتی خوب حرف نقل شد برای طرف مفهوم می‎شود، آن وقت شروع می‎کردند به رد و اشکال بر آن، یادم هست روزی در نقل مطالب آقای نائینی کسی به ایشان اشکال می‎کرد ایشان فرمودند: من دارم فعلا قصه می‎گویم در نقل قصه اشکال دارید، منظور اینست که درس ایشان بسیار مفید و سازنده بود و اول فقط من و آقای مطهری و یکی دونفر دیگر بودند و تا آخر هفت سال شاید حدود 8_7 نفر بیشتر نبودیم، آنوقت یک کسانی ما را می‎دیدند، می‎گفتند شما چرا به درس فلانی -یعنی امام - می‎روید؟ می‎گفتیم خوب درس خوب و مفیدی است، ولی آنها تعجب می‎کردند و می‎گفتند این همه مراجع و اساتید هستند، این درس یک بازی سیاسی است که شما درست کرده اید، ولی ما همچنان اصرار داشتیم و می‎گفتیم ما واقعا از ایشان استفاده می‎کنیم، مرحوم آقای مطهری یادم هست می‎گفت: به عقیده من درس ایشان در آینده در حوزه جا باز می‎کند و طلاب و فضلاء کم کم متوجه عمق آن خواهند شد و اکنون چون ایشان در حوزه به تدریس فلسفه معروف بودند، حالا طلاب متوجه نیستند، ولی بزودی متوجه بیان و عمق درس ایشان می‎شوند و درس ایشان در حوزه می‎گیرد و اول خواهد شد و ما هم این طرف و آن طرف از عمق درس ایشان تعریف و تبلیغ می‎کردیم، ولی افراد زیر بار نمی رفتند و قبول نمی کردند و در فکر رفتن به درس مراجع و بزرگان که عنوان داشتند بودند، ولی ما از آن درس خیلی استفاده کردیم و هفت سال طول کشید و یادم هست بعد از پایان درس اسفار ایشان، ما یک درس فقه کتاب زکات را پیش ایشان شروع کردیم که یکی دو ماه بیشتر طول نکشید و نمی دانم چرا و به چه دلیل ادامه ندادیم، ولی اصول را که خارج جلد دوم کفایه باشد، هفت سال پیش ایشان خواندیم و بیشتر بحث فقه را ما پیش مرحوم آقای بروجردی خواندیم.

علی ای حال به نظر ما روشن بود که ایشان در مسائل عمیق که وارد می‎شدند خیلی خوب فکر می‎کنند و به عمق مطلب می‎رسند و چه بسا اول بحث ایشان مسائل را سطحی برای ما مطرح می‎کردند، ولی از باب اینکه ما زیاد اشکال می‎کردیم و

ناوبری کتاب