که مشغول درس و بحث باشیم و مواظب باشید حرفهای شما اگر موجب برانگیختن اختلاف یا تضعیف عقاید مردم باشد خلاصه گناه است.
خداوند ان شاء الله به من و همه شما توفیق دهد بتوانیم به وظائفمان عمل کنیم.
واما نهضت آزادی، آقایان نهضت آزادی دو سه مرتبه به خانه ما آمدند اولا این آخرها نبوده و خیلی سابق بوده، و من اینجا نوشته ام و ناچارم چون توی صحبتها بوده، ما با آقای دکتر پیمان هم زندانی بوده ایم در قزل قلعه، اما الان بیش از چهار سال است من ایشان را ندیده ام و هیچ خبر هم از ایشان ندارم، آقای مهندس بازرگان حدود یکسال و نیم پیش یک دفعه آمده خانه ما، آقای دکتر یزدی هم یا دو بار یا سه بار آمده، همه صحبتشان هم راجع به اینکه جای حزبشان را گرفتند و نمی دانم روزنامه میزانشان توقیف است، نمی دانم مزاحمشان شده اند و... شکایت آورده بودند، همه اصلا راجع به این بوده، هیچ وقت اینها منبع فکری من نبوده اند، بیت من در اختیار اینها نبوده اینکه خیال کنند من یک آدمی هستم اینجا نشسته ام هر که هر چه بیاید بگوید من قبول بکنم این جور نبوده، این نبوده که یک افرادی را بیاورند و ملاقات بدهند و... مسئول ملاقات ما جلوترها آقای امیری بودند(حفظهم الله) و حالا جناب آقای متقی است، در مورد هر کسی که بخواهد ملاقات کند میآمدند به من میگفتند من دفع الوقت میکردم، یک دفعه هم به یکی وقت میدادم، اینکه افراد را بیاورند و کسانی را با من ملاقات بدهند، اینها نبوده، مسئول ملاقات باید میآمد به من میگفت و من هم باید قبول میکردم، مسئول ملاقاتها هم این دو تا بزرگوار بودند، بنابر این این جور حرفها اگر در افراد هست شما ترتیب اثر ندهید، عرض کردم البته من نمی گویم من در زندگی اشتباه نکرده ام، همه ما ممکن است اشتباه کرده باشیم، آنچه من نامه نوشتم خدمت حضرت امام همیشه قصدم حفظ اسلام و انقلاب و نظام بوده، من وظیفه خودم را همیشه این میدانسته ام که حفظ الغیب ایشان بکنم، الان هم وظیفه ام میدانم به اندازه ای که قدرت دارم، یک وقت آدم بیشتر میتواند وظیفه انجام دهد یک وقت کمتر، حالا عجالتا آنکه برای من و شما مهم است اینکه مشغول درس و بحثمان باشیم و خلاصه مواظب باشیم گفته ها و نوشته ها روزی رسیدگی میشود، قرآن شریف دارد: "ما یلفظ من قول الالدیه رقیب عتید".