حضرت امیر به او فرمود: "فلعلک انتهرتها او اخفتها قال قد کان ذلک فقال او ما سمعت رسول الله (ص) یقول لاحد علی معترف بعد بلاء انه من قیدت او حبست او تهددت فلا اقرار له ". اگر کسی در یک شرائطی باشد و عرض کردم آدم حسابی هم باشد، آدم مورد اعتماد هم باشد، تازه در آن شرائط حرفها و اقرارهایش منشا اثر نیست. من در این نامه هم نوشته ام که من حدس میزنم او از باب اینکه ضربه خورده بوده میخواسته به نظام ضربه بزند و چه ضربه ای بهتر از اینکه ایجاد اختلاف بکند و همه را به هم بدبین کند. اینجا نوشته ام که:
"آیا شایعات بی اساس و بافته های سید مهدی که معلوم نیست در چه شرائطی و با چه انگیزه این مقدار رطب و یابس به هم بافته صحیح است ملاک قضاوتها واقع شود؟! شاید او چون از ناحیه نظام ضربه خورد میخواسته است انتقام بگیرد و نیروهای فعال نظام را به یکدیگر بدبین کند چنانچه شد، آیا درست است ما به بافته های او ترتیب اثر بدهیم ؟ اصلا در آن شرائط اعترافات آدم مورد اعتماد هم شرعا منشا اثر نیست تا چه رسد به اعترافات مثل او. حالا من در شناخت او اشتباه کرده بودم و ماهیت او برای من شناخته نبود و کم لذلک من نظیر، آیا آقایانی که او را شناخته اند و به تناقض گوئیهای او واقفند صحیح است با بافته های او معامله وحی منزل کنند؟ در صورتی که اشاعه کذب هم حکم کذب را دارد مخصوصا اگر موجب بدبینی ها و دشمنی ها گردد و علی فرض صدق "لیس کل ما یعلم یقال و لا کل ما یقال یکتب فی الاوراق و یبث فی الافاق ". جا داشت آقایان به آیه شریفه: "ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین " توجه میکردند؛ به علاوه چرا نامه های او به من و به برادرش را به ما نرساندند تا موجب شناخت و آگاهی ما گردد ولی در اختیار بعضی از افراد دیگر قرار گرفته بود...".
و حالا الان به ما نامه رسیده، آن اول که نامه نوشته،آقایان همه به آن نامه اتکا کردند و به ما نداده بودند ما اصلا نمی دانستیم که چنین نامه ای داشته. علی ای حال او هر چه گفته یا بافته، عرض کردم آدم حسابی هم در آن شرائط اقرارهایش معتبر نیست تا چه رسد او باشد.
به هرحال حرف زدنها و نوشتنها را مواظب باشید آنچه اصل است بایستی حفظ نظام و حفظ اسلام را اهمیت داد، و حالا هم مصلحت من و همه آقایان طلاب این است