صفحه ۱۲۸۸

مطلب این است و اگر فرصت داشته باشم مثلا الحمدلله در این ماه رمضان با اینکه اعمال عبادی و روزه و اینها داشتم مع ذلک من موفق بودم و بحمد الله مساله کتاب ولایه فقیه را به آخر رسانیدم نوشته اش از طرف من تمام شده، این فرصتی بود که الحمدلله در این ماه داشتیم).

3 - من حتی یک دقیقه با منافقین همکاری نداشته ام، برخوردهای تند ما با آنان در زندان و پس از انقلاب بر همه روشن است، اینان علاوه بر انحراف فکری و اخلاقی و نداشتن عواطف انسانی سرمایه های انقلاب و چهره های ارزنده آن و از جمله فرزند عزیز مرا از ما گرفتند و هزاران افراد بی گناه را به شهادت رساندند و در جنگ تحمیلی با دشمنان ما همگام و همصدا شدند، با این وضع کدام انسان عاقل و متعهدی به آنان اعتماد می‎کند و حاضر است با آنان همکاری کند. (این یک واقعیتی است اگر کسی بخواهد این معنی را به ما بچسباند که یک وقتی ما یا بیت ما با اینها همکاری داشته این خلاف واقع است و از همان وقت که زندان بودیم اینها در مقابل ما جبهه گیری کردند به قول خودشان ما را بایکوت می‎کردند، حالا اگر یک کسی برای یک اعلامیه زندان بوده بعد می‎آمدند گزارش می‎دادند که تو به کرده... این مساله عفوها را که عنوان کردند شما می‎دانید که من مستقیما عفو نمی کردم، هیئت عفو چهارنفره از طرف امام منصوب بودند بعد که این هیئت عفو نظر می‎دادند می‎رفت اطلاعات، دستور ایشان این بود که نماینده اطلاعات باید ببیند، نماینده اطلاعات هم نظر موافق می‎داد بعد که نظر موافق می‎دادند می‎آوردند من هم از طرف حضرت امام عفو می‎کردم می‎نوشتیم: "از طرف رهبر انقلاب امام خمینی این شخص مورد عفو واقع شد"، پس بنا بر این من کسی را مستقیما عفو نکردم، هیئت عفو منصوب از طرف امام مسئول بوده و ایشان هم فرموده بودند که بایستی نماینده اطلاعات هم باشد لذا می‎رفت توی اطلاعات، گاهی معطل هم می‎شد بعد که اطلاعات نظر می‎داد آن وقت می‎آوردند صورت را پیش من و من هم ورقه را امضا می‎کردم، این برای کسی که یک اعلامیه مثلا خوانده بود و تو به کرده بود، اما سران منافقین اصلا قابل ترحم نیستند آنها -خذلهم الله - هیچ وقت به فکر مردم و به فکر خلق نبودند شعارهایشان هم دروغ است. من یک وقت به آقایان عرض کردم ما در زندان که بودیم روز سوم آبان، به عنوان 4 آبان یک عده را آزاد کردند بعد برای اینکه می‎خواستند آوانسی بدهند در بندها را

ناوبری کتاب