نیست و موجب تضعیف نظام و انقلاب میباشد اینجانب شرعا نظر حضرتعالی را بر نظر خود مقدم میدارم و هیچ گاه غیر از خیر اسلام و انقلاب را در نظر نداشته ام. و السلام علیکم و رحمه الله.
نامه دیگری نیز بعد از عید فطر نوشتم که قسمتهائی را برای شما میخوانم:
1 - من از همان اول مبارزات که به رهبری حضرتعالی شروع شد صادقانه همچون سربازی فداکار انجام وظیفه میکردم و در همه مراحل و سختیها خود و خانواده و فرزندانم استقامت کردیم، بر کسی هم منت ندارم که پاداش دهنده اعمال خداست، و الان نیز اهداف انقلاب و پیاده شدن اسلام اصیل با گوشت و پوست من عجین است و یک قدم هم عقب نشینی نکرده ام و از مسیر انقلاب جدا نیستم منتهی به قدر شرائط و امکانات، و اگر در ضمن صحبتها میگفتم "من در کنارم " برای رفع مسئولیت در مقابل مراجعات و توقعات و انتظارات زیادی بود که قادر بر انجام آنها نبودم و بسا بعضی از مراجعین را ذی حق میدانستم، چطور میشود من مخالف نظامی باشم که چهار سال است با تدریس ولایت فقیه در حوزه به نظر خودم پایه های علمی آن را محکم کرده ام.
2 - تعیین من به عنوان قائم مقام رهبری از همان ابتدا بر خلاف نظر و میل من بود و به مجلس خبرگان هم همان اول نوشتم و به طور کلی من شخصا به پست و مقام علاقه نداشته و ندارم مگر اینکه وظیفه شرعی ایجاب کند. در نامه حضرت علی (ع) به استاندار آذربایجان آمده است: "ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه " و قهرا انسان عاقل حتی المقدور از تحمل امانت و مسئولیت سنگین گریزان است مگر اینکه ناچار باشد، چنانچه هیچ وقت آرزوی مرجعیت هم نداشته ام تا اینکه حساب کنم چه اقشاری به من میگروند یا نمی گروند. من اگر شرعا جایز بود از اجتماع و اجتماعات به طور کلی منزوی میشدم (و این یک واقعیتی است، من بیش از هر چیز علاقه دارم بنشینم و مطالعه کنم و به کارم برسم، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را، ما در و شنوه در خدمت ایشان بودیم میفرمودند من از این کارهایی که اسمش را میگذارند آقائی که بیایند دست ببوسند و پول بدهند و اینها زود خسته میشوم و وقتی که کاملا خسته شدم استراحتم این است که فوری بروم یک کتاب بردارم و مطالعه کنم و از آن خسته نمی شوم، و من هم طبعا این طورم، واقع