کردم هر دو آنان با نامه نوشتن به حضرتعالی مخالف بودند به عذر اینکه امام ناراحت میشود و به خیال خودشان مرا قانع کردند. ولی من پس از خواندن نماز ظهر و عصر و صرف غذا فکر کردم با وصفی که من اطلاع دارم تندرویهائی میشود و به حریم اسلام و مقام معظم رهبری لطمه خواهد زد، در اثر احساس وظیفه نامه را نوشتم، و چون شورایعالی قضائی را در این قبیل موضوعات مسئول میدانستم فتوکپی آن را هم برای شورا فرستادم، و پس از ارسال نامه ها به تهران به منزل آقای سید هادی تلفن زدم که ایشان به بیت حضرتعالی تلفن کنند که نامه را دریافت کنند و ایشان با استعجاب گفت مگر بنا نشد نامه ننویسید؟ و ضمنا من به دست خود به بعضی از قضات که به حالت اعتراض مراجعه میکردند و به نظر من مورد اعتماد بودند رونوشت نامه ها را دادم، حالا پس از هفت ماه به خارج سرایت کرده افراد بیت من هیچ گناهی ندارند و جوسازی علیه آنان گناه است.
نامه به آقای نخست وزیر را هم من به دست خود حضورا به حضرات آقایان موسوی اردبیلی، خامنه ای، هاشمی، حاج احمد آقا و نخست وزیر در منزل خودم در یک شب با تقاضای آقایان به همه دادم که بعدا شنیده شد فردای همان شب رونوشت نامه دست یکی از نمایندگان مجلس بوده و به وسیله او هم به افراد داده شده، نه نفوذی در کار بوده و نه منافق و لیبرالی واسطه بوده است. و اساسا چرا ما باید اگر مطلبی را حق و وظیفه میدانیم از ملتمان کتمان کنیم ؟ البته نقشه های نظامی باید مخفی باشد که به دست دشمن نیفتد.
6 - با همه این مسائل که اجمالا بدون اعمال فنون دیپلماسی و با صراحت لهجه ای که از خود استاد بزرگوار رهبر انقلاب آموخته ام بیان شد در نامه ای که در تاریخ 68/1/4 پیرو پیام حضرتعالی به مهاجرین جنگ تحمیلی قبل از حاد شدن مسائل من به حضرتعالی نوشتم، چنین نوشتم:"اینجانب تا حال معتقد بودم که تذکرات و انتقادات من نه فقط موجب تضعیف نظام نمی شود بلکه از نظر اینکه اکثریت مردم را امیدوار ساخته و مسئولین را نیز درصدد رفع نواقص و توجه بیشتر به مسائل میسازد، موجب تقویت انقلاب و نظام هم میباشد. مع ذلک اگر حضرتعالی تشخیص میدهید که این شیوه به مصلحت نیست و موجب تضعیف نظام و انقلاب میباشد اینجانب شرعا نظر حضرتعالی را بر نظر خود مقدم میدانم و هیچگاه غیر از خیر اسلام