صفحه ۱۲۲۳

و من دلم می‎خواهد تا صد سال دیگر هم یک جوری باشد که این ولایت فقیهی که بعد از هزار و چهارصد سال قدرت را در دست گرفته نقطه ضعفی نداشته باشد و نقطه ضعفها به حضرتعالی نسبت داده نشود، به امام این را می‎گفتم و در آخرین ملاقاتم خدمت ایشان گفتم که ما دلمان می‎خواهد آن قداست و آن چهره ملکوتی که شما دارید همان جور با عظمتش باقی باشد و نقطه ضعفی در این جهت نداشته باشیم. منظور این است که تمام تذکراتی که من به ایشان کتبا و یا شفاها می‎گفتم غرضم این بود که نقطه های ضعف برطرف شود، و من خیلی خوشوقتم که بسیاری از تندیها را به واسطه آن دادگاه عالی که اینجا تشکیل داده بودیم یا به واسطه چیزهای دیگر جلویش را گرفتیم.

یکی از بزرگانی که حالا اسمش را نمی برم ایشان در تهران از علماست، چهار پنج ماه پیش گفته بود که من خیلی دلم می‎خواهد فلانی را ببینم، بعد گفته بود که چند نفر از افراد رده بالای اطلاعات به من گفتند ما را در آن شرایط وادار کردند که گواهی بدهیم که بیت فلانی در اختیار منافقین قرار گرفته و منافقین به فلانی خط می‎دهند و ما هم متاسفانه این گواهی را دادیم آیا خدا از سر تقصیر ما می‎گذرد یا نه ؟ آن آقا گفته بود پیش من آمدند و این شهادت را دادند. خلاصه مفتنین، آنها که نمی خواستند انقلاب محفوظ بماند و شاید هم عناصر وابسته به خارج که لابلا باشند -چنانچه من یک وقتی به خود حضرت امام عرض کردم که آقا وقتی که در سازمان سیا کا گ ب نفوذ می‎کند و در کا گ ب، سازمان سیا نفوذ می‎کند، شما احتمال بدهید که در ارگانهای ما ایادی داشته باشند، البته بچه های خوب خیلی داریم ولی احتمال بدهید که یک عناصری باشند و آنها بیایند خط بدهند- منظور این است که مفتنین کار خودشان را کردند و فتنه درست کردند و من شکر خدا را به جا می‎آورم که هیچ وقت نه مقام می‎خواستم و نه علاقه به مقام داشتم و نه دارم و همه هم بدانند من برای مقام هیچ وقت فعالیت نکردم، از هیچ کس و هیچ چیز هم نمی ترسم و وحشت ندارم الحمدلله، در آن وقتها که دائم ما را می‎گرفتند و زندان می‎بردند با خود می‎گفتیم حالا فرضا اعدام کنند، خدا را گواه می‎گیرم که من یک ذره از اعدام وحشت نداشتم حالا هم الحمدلله نه ترس دارم نه طمع. اما مع ذلک برای انقلاب و اهداف انقلاب دلم می‎سوزد و اگر چنانچه مردم زده بشوند و کارهایی بشود از این جهت ناراحت می‎شوم. مثل ما مثل آن دونفر زنی است که سر بچه نزاع داشتند و آخر کار حکم شد بیایید بچه

ناوبری کتاب