گزارش کنند. و من خوشبختانه از این شیوه استفاده میکنم.
7 - با کمال معذرت نامه به طول انجامید و حضرتعالی را خسته کردم، لقد اسفر الصبح و ارتفع الظلام و لم ادر الی کم قلت قلت. بالاخره با وضع فعلی ناچارم از کارهای سیاسی کشور کنار بمانم و به درس و بحث طلبگی و کارهای حوزوی بپردازم به همان نحو که حضرتعالی در اواخر با مرحوم آیت الله بروجردی عمل کردید، زیرا مخالفت با حضرتعالی و نظام را صحیح نمی دانم بلکه حرام میدانم و در چهارچوب فعلی تایید و همکاری را نیز با مشاهده کارهای خلاف مشروع نمی دانم، بنابر این تقاضا میکنم به من کاری ارجاع نشود. ضمنا در وجوه شرعیه کمافی السابق به وکالت حضرتعالی تصرف میکنم مگر اینکه صلاح ندانید و به من ابلاغ فرمائید.
و در خاتمه از باب النصیحه لائمه المسلمین نکاتی را مختصرا تذکر میدهم:
1 - چند سالی است که عملا اداره کشور و انقلاب را حضرتعالی به روسای سه قوه و شخص آقای حاج احمد آقا سپرده اید، و همه کارها از ریز و درشت و تخصصی و غیر تخصصی را باید آقایان صلاح بدانند و تشخیص دهند، و در عمل آقای موسوی نخست وزیر تسلیم آقایان خامنه ای و هاشمی و حاج احمد آقا است، و آقای موسوی اردبیلی هم اهل مقابله و برخورد نیست فقط نزد ما داد میزند که مخالفم ولی نمی توانم مخالفت کنم. پس در حقیقت سه نفر تصمیم گیرنده اند در صورتی که مسائل و مشکلات کشور به حدی است که این سه نفر با اشتغالات دیگری که دارند نمی توانند حل کنند، اصلا ملاقات با آقایان و طرح مسائل با آنان خود یکی از مشکلات کشور است، و مگر مغز و فکر آقایان چقدر طاقت دارد که همه مسائل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی کشور را بتوانند عمیقا بررسی و حل و فصل نمایند، و آیا آقایان در همه مسائل اهل تخصص اند؟ در صورتی که در کشور افراد زیادی هستند معتقد به اسلام و انقلاب که برای حل مشکلات طرحها و نظریاتی دارند که یا نمی توانند و یا میترسند به آقایان ارائه دهند و چاره جز مراجعه و فشار بر من ندارند. من هم با همه گرفتاریها اگر فرضا بتوانم چند ماه یک مرتبه با آقایان مواجه شوم و مطالبی را مطرح کنم یا طفره میروند و یا وعده میدهند و عمل نمی شود و یا فورا از عنوان حضرتعالی استفاده میشود که امام با این مطلب مخالفند، بالاخره این