و درحالی که به توافق سری و قطعی برای بارگیری کشتی اول در پاریس دست یافته بودم و همه کارها آماده شده بود، درست روز بعد از آن بدون کوچکترین خبری از طرف شما و بدون اطلاع من جناب معیری معاون محترم نخست وزیر به پاریس تشریف آوردند و درست برخلاف جهتی که من با هزار زحمت و حیل رفته بودم حرکت کردند و دو پا را در یک کفش کرد که مسعود و دستگاه او از پاریس باید برود، من همان روز به شما تلفن کردم که به جناب نخست وزیر بگوئید، فورا به آقای معیری دستور فرمایند که در مورد رفتن مسعود اصلا پافشاری که نکنند هیچ بلکه بگویند حضور او در فرانسه از نظر ما بلامانع است، زیرا با حضور او در پاریس بارگیری فوریش امکان پذیر شده بود، ولی شما گفتید ایشان دیگر رفته است و نخست وزیر چنین کاری نمی تواند بکند و بنده هم بالاخره معنی هماهنگی را فهمیدم و نتیجتا آبروی مرا بردید و اینها فکر کردند که من دروغگو هستم و این حرفها را که باید اجازه دهید ما کشتی اول را بارگیری کنیم جزو شرایط است از خودم درآورده ام، و وقتی خیلی اصرار کردم، گفتند تو چه کاره ای و کو اجازه ات ؟
نفر دوم دولت خودش اینجاست و میگوید برود، تو میگویی بار شود برو بابا دنبال کارت !! گرچه این عمل برای همیشه در ذمه من است و من قاطعانه اطمینان میدهم که با نهایت قدرت و سرعت میتوانم اینکار را انجام دهم درحالی که درست 39 روز است سر همین قضیه هتل هیلتون ژنو و ماجرای آن من را روی هوا نگه داشته ای و نمی دانم چگونه باید از دست اینکار که تقریبا تمام راه را رفته خلاص شوم.
من در این یک سال گذشته نه تنها هر روز و هر شب چندین نوبت به شما تلفن زده ام بلکه فقط سه بار به تهران آمدم، شش بار به آمریکا رفتم و یک بار هم به دستور شما فقط با یک اطلاع 8 ساعته برای دیدارتان به دبی آمدم و بیش از 50 بار به کشورهای اروپایی و خاورمیانه سفر کرده ام، حتما بیش از 30 بار از نقاط مختلف دنیا فقط برای چند ساعت به فرودگاه فرانکفورت رفته ام تا آقای آدم بیک نماینده جنابعالی را ملاقات کنم و اسناد و اوراق و یادداشت هایی را به وسیله پیک برای شما ارسال دارم، مخارج و هزینه های سرسام آوری را متحمل شده ام که فقط خدا شاهد آن است. من هرچه وسائل برای شما حمل شده وجه آنرا دو هفته زودتر به آمریکاییها پرداخته ام و آن وسائل به شما تحویل گردید بدون آنکه نامه ای، تلکسی، تلگرامی، ضمانتی، چکی از شما داشته باشم و همیشه چندین روز پس از تحویل با تاخیر وجه آنها را باز پرداخته اید، من خداوند بزرگ را به شهادت میطلبم و به دوستی دو مرد سوگند میخورم، من بجز ضرر مادی و رنج و ناراحتی روحی از دوستی شما خیری ندیده ام و حالا که شما با آمریکاییها در تماس مستقیم هستید، بپرسید و تحقیق کنید آیا من بجز ضرر در کار شما نفع دیگری داشته ام ؟ آنها دولت هستند نمی توانند دروغ بگویند و دوستی و رابطه