نشوند و گذشت آنچه گذشت و باز هم میگذرد.
دو نامه مختصر ضمیمه، نمونه ای کوچک از نامه های زیادی است که بعد از هر حمله و شکستی فرماندهان رده دو و سه جبهه ها به اینجانب مینویسند و با نگرانی شدید و شک در مشروعیت کار خود، باینجانب مراجعه میکنند. و من آنچه توانسته ام با صحبتهای خصوصی و عمومی خطاها و اشتباهات و سهل انگاریهای آقایان و فرماندهان بالا را توجیه کرده ام ولی هنگامی که میگویند واقعیات تلخ و سهل انگاریها را عینا برای آقایان گفته ایم و تذکر داده ایم ولی توجه نکرده اند یا اینکه گناهها را به گردن یکدیگر انداخته اند در این صورت چه باید کرد و در جواب آنان چه باید گفت ؟!
و وقتی که بعضی از افراد سابقه دار و متعهد از مسئولین سپاه میآیند و میگویند به داد سپاه برسید که سپاه در حال احتضار است جواب آنان چیست ؟!
اشکال مهم این است که کارهای اساسی کشور خلاصه شده در چند نفر با مشاغل و گرفتاریهای زیادی که دارند. و ایکاش کارهای مهم را بافراد قوی و اهل محول میکردند و تنگ نظری و خط و خطوط و رفیق بازی در کار نبود. معمولا نسبت به هیچ خطا و تقصیری توبیخ و بازخواست نمی شود و یا اگر فرضا بشود توصیه ها و تلفن ها بکار میافتد و موفقیتها هم تشویق و تقدیر بدنبال ندارد. اگر مرجعی قاطع برای بررسی خطاها و ضعفها و تقصیرات منجر به شکست های پی در پی در دو سال اخیر در جبهه ها وجود داشت و برای جان هزاران جوان که مفت و در اثر بی احتیاطیها از دست میروند ارزش قائل بودیم اوضاع جنگ و جبهه ها بهتر از حال بود.
منبع اقتصاد کشور یعنی خارک را مرتب میزنند و بر حسب گفته شاهدان عینی با تیرکمان هم میشد هواپیماهای دشمن را زد و افراد تقصیر کردند و میکنند چون تعقیبی در کار نیست و پیش بینی های لازم هم نشده است.
آیا در جبهه مقابل ما هم وضع به همین منوال است ؟! نه تندرویها ی طرف صحیح است و نه سستی های بی اندازه ما معمولا بعد از هر شکستی که بالاخره همه میفهمند به جای بررسی دقیق شرائط و عوامل آن و استفاده از تمام نظریات و انتقادات فرماندهان جزء و رزمندگانی که شاهد قضایا و مصائب بوده اند یک سری خلاف واقعها و پیروزیهای خیالی و تهدیدهای تو خالی در رسانه ها ی گروهی و نماز جمعه ها تحویل خلق الله داده میشود که باعث تعجب حاضرین در جبهه ها