و دوستان و ارادتمندان قدیمی حضرتعالی است. اینکه هر روز یک جناح را مطلق کنیم و دیگران را بکلی نادیده بگیریم به نظر کار اصولی و ریشه داری نیست. باید علاج اصولی نمود و به ریشه ها پی برد. چرا در مبارزات و فداکاریها و اداره جبهه ها همه با هم بودند و امروز چنین جناح بندی شده است و در هر فرصتی از حضرتعالی خرج میشود، همین وضع اختلاف و پراکندگی برای شکست روحانیین طرفدار انقلاب کافی است و دیگر نیازی به صدام و آمریکا و منافقین نیست، ما خودمان را داریم میخوریم و خدا را شکر که دشمنان ما جاهلند و از این واقعیات بی اطلاعند.
سرانجام اوضاع فعلی روحانیین در یک جبهه را به دو دسته طرفدار اسلام آمریکائی و طرفدار اسلام پابرهنه ها تقسیم نمود و هر کدام را با طرفدارانشان به مقابله با دیگری در تمام عرصه ها کشاند، آیا اگر اجازه تعدد احزاب و جمعیتهای اسلامی داده میشد و این مقابله و تنازع حداقل بین دو حزب غیر منتسب به حضرتعالی تبلور پیدا میکرد بهتر از این نبود که روحانیت علاقه مند به حضرتعالی و انقلاب تجزیه شود و قسمی در مقابل دیگری صف آرائی نماید؟
4 - در خاتمه اجازه میخواهم موضوع مهم دیگری را نیز تذکر دهم: البته امیدواریم خداوند به حضرتعالی طول عمر عنایت کند و این انقلاب و کشور به دست خودتان تحویل حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه داده شود، ولی اگر فرضا خدای ناکرده حادثه ای رخ دهد حضرتعالی لازم است فکر بعد را هم بکنید. الان با آن قدرت و جاذبه که حضرتعالی دارید و ترسی که همه جناحها دارند به هر طرف حضرتعالی تشری بزنید بسا درگیری هر چند صورتا برطرف میشود، ولی برای بعد باید ارگانهای قانونی از قبیل مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و قانون اساسی و علما و روحانیین مبارز و در سطح بالا که جنبه مردمی هم دارند در همه مناطق باید تقویت شوند تا حافظ انقلاب و کشور باشند و مردم دور آنها سینه بزنند، ولی دیده میشود ارگانها و قانون اساسی ولو به نحو غیر مستقیم از طرف حضرتعالی تضعیف میشوند و مجرد وصیت نامه حضرتعالی هر چه باشد به تنهائی کافی و کارگشا نیست.
از همه پرگوئی عذر میخواهم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته