شاهد است روحانیت در حال انزوا و بد نامی قرار گرفته، در بسیاری از شهرها به روحانیون بخصوص اگر بفهمند شاغل پست و مقامی هستند توهین علنی میکنند، تعداد داوطلب برای جبهه ها و کمک کننده به جبهه ها و حاضر در مراسم سریعا رو به کاهش است و بسیاری از کمکها از روی فشار و ترس و رو در بایستی است. این مطالب را من از افراد ناراضی و رادیوهای ضد انقلاب نمی گویم از قول همان رزمندگان و شهیدداده ها و مردم کوچه و بازار و از قول بسیاری از مسئولین و شاغلین میگویم. تا دیر نشده و فرصتها بکلی از دست نرفته حضرتعالی که در مقاطع مهم این انقلاب را از سقوط نجات داده اید بجاست فکری بکنید و به گزارشهای معمولی و رسمی اکتفا نکنید. من میدانم که بعضی از مسئولین یا شهامت صراحت گوئی را ندارند و یا به ملاحظه حال حضرتعالی و پرهیز از نگران کردن شما مسائلی را به حضرتعالی به همان نحو که واقعیت دارد نگفته و نمی گویند. در مساله جنگ و مسائلی دیگر موارد زیادی از این قبیل بود که قطعا اگر واقعیات درست گزارش میشد حضرتعالی به موقع تصمیم میگرفتید و شاید کارها صحیح تر انجام میشد. اکنون هم دیر نشده اگر علاوه بر مسئولین رسمی با سایر صاحب نظران نیز مشورت شود بسا راه حلهائی ارائه دهند و بتوانند در مشکلات یار و یاور باشند. اگر از چنین جمعی متشکل از همه جناحهای معتقد به نظام و انقلاب و کشور در مساله جنگ و کیفیت خاتمه دادن به آن به نحو آبرومندانه و به نفع اسلام استفاده شود فردا کسی معترض و طلب کار نخواهد بود و از همه مهمتر اینکه از مقام و موقعیت معنوی حضرتعالی نیز چیزی کاسته نمی شود. البته بسا کسانی باشند معتقد به انقلاب و حضرتعالی، ولی خودشان مستقلا اهل نظر میباشند و حاضر نیستند صددرصد بی اراده باشند و این از محسنات انسان است.
و ممکن است حل مساله جنگ را حضرتعالی به مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندگان مردم احاله نمائید با ارائه خط کلی به آنان، و بالاخره ما پس از فتح خرمشهر هرچه نسبت به جنگ اقدام کرده ایم تقریبا باخته ایم، و چهره ما در دنیا به عنوان متجاوز و لجوج و جنگ طلب معرفی شده و متاسفانه روی ملتها و از جمله ملت داخل عراق هم نتوانسته ایم کار فرهنگی مفید انجام دهیم و آنان را توجیه نمائیم. در این شرائط فرضا ما حمله ای انجام دهیم و تپه هائی یا روستاهائی را هم تصاحب کنیم و چند هزار شهید و مجروح و مفقود برگذشته ها اضافه نمائیم و چند ماه بعد آنها را از ما