صدر اسلام نیز تا اندازه ای تشکلها و همبستگی عشیره ای و قبیله ای عربها یک نحو تحزب محسوب میشد؛ و اگر افراد خوب و صالح متشکل نشوند طبعا صحنه اجتماع برای تسلط نیروهای فاسد و ناصالح خالی میشود و جامعه به فساد کشیده میشود.
امیرالمومنین (ع) -پس از ضربت خوردن - در وصیت خود میفرماید: "لاتترکوا الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلایستجاب لکم " ( نهج البلاغه، نامه 47) یعنی امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید وگرنه طبعا بدان شما بر شما مسلط میشوند، و هرچند هم دعا کنید مستجاب نخواهد شد -زیرا که مقصر خود شما هستید-.
ودر خطبه 25 -در اشاره به نیروهای معاویه - میفرماید: "و انی والله لاظن ان هولاء القوم سید الون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم " میخواهند بفرمایند که در حقیقت علت و ملاک تسلط و قدرت، اجتماع و همبستگی است؛ پس اگر اهل حق هم بخواهند حق را در جامعه پیاده کنند باید تجمع کنند، وگرنه پیروزی و دولت از آن باطل خواهد بود.
البته تحزب باید بر اساس ایدئولوژی اسلامی و طرحهای پخته و عاقلانه، و با شرکت افراد علاقه مند و آگاه و دلسوز، و اهداف دینی و مردمی باشد؛ و باید به کیفیت افراد توجه کرد نه به کمیت، عضو گیری افراد زیاد کاری است پرهزینه و کم خاصیت؛ و چون امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی میباشند نه عینی، همین که افراد متخصص عاقل متدین و پرکار به اندازه کفایت و نیاز اقدام کردند طبعا از عهده دیگران ساقط میشود، و آنان متصدی کارهای دیگر میشوند.
تعدد احزاب هم خوب بلکه لازم است، زیرا با رقابتهای عاقلانه و منطقی و تضارب افکار مختلف طرحها پخته تر و ملت نیز دلگرمتر و فعالتر میشوند.
و بر همه مسئولین متعهد و آگاه کشور است که راه را برای تشکل و تحزبهای صحیح بازگذارند بلکه تشویق نمایند، که این خود موجب تقویت مسئولین در رسیدن به اهداف خدایی آنان میباشد، و جلوگیری از آن و سلب آزادیهای مشروع از افراد -علاوه بر اینکه گناه و تجاوز به حقوق طبیعی مردم میباشد- موجب دلسردی و بی تفاوتی آنان و جدایی ملت از دولت و مسئولین میگردد، و دولتی که متکی به قلوب ملت خود نباشد قهرا در روابط بین الملل مورد فشار قرار میگیرد.