صفحه ۹۲

در مساله "الفهلویون الوجود عندهم، حقیقه ذات تشکک تعم " اصل حرف کسانی را که قائلند وجود حقیقت واحده دارای مراتب است به قدری خوب بیان کردند که ما گفتیم اصلا غیر از این نمی شود باشد، من گفتم حاج آقا پس اینها که این همه قائلین به وحدت وجود را تکفیر می‎کنند این که تکفیر ندارد، ایشان گفتند می‎دانی سرش چیست ؟ آنها فلسفه را مطالعه می‎کنند و پیش اهلش نمی خوانند، اگر پیش اهلش بخوانند و از زبان اهلش بفهمند دیگر تکفیر نمی کنند. ایشان یک صفحه منظومه را -مطلبش را- اول خیلی خوب بیان می‎کردند به گونه ای که همه نوعا می‎فهمیدند مگر کسی که استعدادش پایین بود، بیان ایشان سنگین نبود و از اصطلاحات گیج کننده پرهیز می‎کردند. من یادم هست یک وقتی تابستان رفتیم اصفهان، در درس مرحوم حاج شیخ محمود مفید که از علمای اصفهان بود و فلسفه می‎گفت یک روز شرکت کردیم، دیگر فردای آن روز نرفتیم برای اینکه اصطلاحهای گیج کننده ای به کار می‎برد، اما مرحوم امام مطلب را در سطحی می‎گفت که همه بفهمند.

س: یعنی ایشان خلاصه درس را اول از خارج می‎گفتند بعد به عبارت متن می‎پرداختند؟

ج: بله، مطالب درس را به طور کامل از خارج توضیح می‎دادند بعد عبارت را می‎خواندند، مثلا اگر درس پنجاه دقیقه طول می‎کشید هفت هشت دقیقه عبارت خواندن بود و باقی وقت مطالب خارج، که مطلب چیست و رد و ایراد آن کدام است؛ مطالب را هم خیلی مرتب و با دسته بندی می‎گفتند،برعکس مرحوم آقای داماد رحمه الله علیه با اینکه خیلی ملا بودند اما گاهی اوقات اصل مطلب با اشکال قاطی می‎شد، لذا گاهی اوقات انسان نمی فهمید که حالا دارند اشکال می‎کنند یا تایید می‎کنند.

س: با این حساب حضرتعالی منظومه را دو مرتبه خوانده اید؟

ج: نه، آنچه در اصفهان پیش آشیخ جواد فریدنی خواندیم قسمت کمی از منظومه بود ولی همه منظومه حکمت را تا اول طبیعیات پیش امام خواندیم و طبیعیات را نیز با مرحوم مطهری مباحثه کردیم.

ناوبری کتاب