در مساله "الفهلویون الوجود عندهم، حقیقه ذات تشکک تعم " اصل حرف کسانی را که قائلند وجود حقیقت واحده دارای مراتب است به قدری خوب بیان کردند که ما گفتیم اصلا غیر از این نمی شود باشد، من گفتم حاج آقا پس اینها که این همه قائلین به وحدت وجود را تکفیر میکنند این که تکفیر ندارد، ایشان گفتند میدانی سرش چیست ؟ آنها فلسفه را مطالعه میکنند و پیش اهلش نمی خوانند، اگر پیش اهلش بخوانند و از زبان اهلش بفهمند دیگر تکفیر نمی کنند. ایشان یک صفحه منظومه را -مطلبش را- اول خیلی خوب بیان میکردند به گونه ای که همه نوعا میفهمیدند مگر کسی که استعدادش پایین بود، بیان ایشان سنگین نبود و از اصطلاحات گیج کننده پرهیز میکردند. من یادم هست یک وقتی تابستان رفتیم اصفهان، در درس مرحوم حاج شیخ محمود مفید که از علمای اصفهان بود و فلسفه میگفت یک روز شرکت کردیم، دیگر فردای آن روز نرفتیم برای اینکه اصطلاحهای گیج کننده ای به کار میبرد، اما مرحوم امام مطلب را در سطحی میگفت که همه بفهمند.
س: یعنی ایشان خلاصه درس را اول از خارج میگفتند بعد به عبارت متن میپرداختند؟
ج: بله، مطالب درس را به طور کامل از خارج توضیح میدادند بعد عبارت را میخواندند، مثلا اگر درس پنجاه دقیقه طول میکشید هفت هشت دقیقه عبارت خواندن بود و باقی وقت مطالب خارج، که مطلب چیست و رد و ایراد آن کدام است؛ مطالب را هم خیلی مرتب و با دسته بندی میگفتند،برعکس مرحوم آقای داماد رحمه الله علیه با اینکه خیلی ملا بودند اما گاهی اوقات اصل مطلب با اشکال قاطی میشد، لذا گاهی اوقات انسان نمی فهمید که حالا دارند اشکال میکنند یا تایید میکنند.
س: با این حساب حضرتعالی منظومه را دو مرتبه خوانده اید؟
ج: نه، آنچه در اصفهان پیش آشیخ جواد فریدنی خواندیم قسمت کمی از منظومه بود ولی همه منظومه حکمت را تا اول طبیعیات پیش امام خواندیم و طبیعیات را نیز با مرحوم مطهری مباحثه کردیم.