آقای مومن گفتند: من همه اینها را برای ایشان شرح دادم به اینجا که رسیدم "هر چند ایادی شما تلاش کنند..." گفتند ایادی من چه کسی است ؟ گفتم مثلا همین نوار آقای فلاح زاده که راجع به مرجعیت شما صحبت کرده، آقای مومن گفتند وقتی من مضمون این پیام را حدود نیم ساعت برای ایشان گفتم، ایشان گفتند خوب من بعدا جواب میدهم. بعد از چند وقت آقای مومن به من گفتند بالاخره آقای خامنه ای جواب پیام شما را ندادند؟ گفتم چیزی که تاکنون به دست ما نرسیده است؛ بله یک جواب ایشان دادند و آن اینکه بعد از فوت آیت الله اراکی، ایشان یک سخنرانی تحریک آمیز کردند و به دنبال آن افرادی را سازماندهی کرده و علیه من شعار دادند و برای تعطیل کردن درس به حسینیه هجوم آوردند و تریبون و وسایل آنجا را شکستند و شاگردان مرا تهدید کردند، که تفصیل آن را قبلا بیان کرده ام.
س: جریان خاوه چه بوده است ؟
ج: در یک تابستان در اثر گرمای زیاد قم سخت مریض شدم و استعمال دارو اثری بر من نداشت، جمعی گفتند مربوط به آب و هواست و دوسه ماهی به ییلاق برو، دوسه جا را در کرج و دماوند و اطراف قم پیشنهاد کردند؛ بالاخره در خاوه که در حوالی قم میباشد باغی را متعلق به یکی از افراد خیر قم پیدا کردند که رایگان در اختیار ما گذاشت و بحمد الله حالم هم خوب شد. در این بین از ناحیه اطلاعات به خاوه آمده بودند و از مردم سئوال کرده بودند این آقا کیست که باغش را در اختیار فلانی گذاشته و چرا گذاشته ؟! به گونه ای که موجب رعب و وحشت و ناراحتی صاحب باغ شده بود.
س: لطفا جریان اشغال پناهگاه را هم توضیح بفرمایید.
ج: هنگام موشک باران صدام از ناحیه سپاه یک پناهگاه کوچک متصل به بیت من ساخته بودند که البته زمین آن مال سپاه بود؛ با اینکه کلید آن در اختیار ما بود و میتوانستند آن را مطالبه کنند، ولی چند ماه پس از حمله ای که در بهمن ماه 71 به بیت من شده بود در روز روشن از دیوار بالا رفته و آنجا را اشغال میکنند و سپس آن را به وسیله دیوار از خانه من جدا نمودند، و بر حسب آنچه بعدا معلوم شد چون نزدیک اطاق و منزل ما بوده است در آنجا برای استراق سمع شنودگذاری میکنند. یکی از