صفحه ۷۶

معتبر است، در آن زمان من تازه در معالم خوانده بودم که اگر کسی صحه روی حدیثی گذاشت برای ما حجت نیست ما خودمان باید برویم ببینیم که مثلا سندش چه جوری است و اینکه ممکن است مدارک صحت نزد آن شخص با ما فرق کند و...، من یک دفعه گفتم حالا مرحوم مجلسی بگوید حدیث معتبر است که برای ما حجت نیست ما باید خودمان سند حدیث را بررسی کنیم، ایشان عصبانی شد تسبیحش را پرت کرد به طرف من به طوری که بند تسبیح پاره شد، گفت حالا یک بچه آمده است دارد به مجلسی اشکال می‎کند! با اینکه به نظر می‎رسد این روحیه را نباید در بچه ها سرکوب کرد، بالاخره ما در معالم خوانده بودیم که صحه گذاشتن یک فرد دیگر بر روی حدیث برای ما حجت نیست، من آنچه در ذهنم بود گفتم، ایشان نباید این گونه به من پرخاش می‎کرد.

به فرمایش مرحوم آیت الله بروجردی قداست بزرگان و بزرگی بزرگان به جای خود، اما هیچ وقت بزرگی بزرگان نباید مانع از فکر کردن خود ما بشود، یک بچه هم وقتی مطلبی را می‎گوید بالاخره این را باید یک جوری قانعش کرد نه اینکه کوبیدش. این دستور امام صادق (ع) است که می‎فرماید: "تواضعوا لمن تعلمونه العلم " استاد باید نسبت به شاگردش تواضع داشته باشد و به او شخصیت بدهد؛ علی ای حال مرحوم آیت الله سید مهدی حجازی هم آدم ملایی بود، پیدا بود به قم هم خیلی بی عقیده است، برای اینکه بعدها که من آمدم قم یک بار رفتم اصفهان -ایشان در این اواخر برای من احترام قائل بود مرا با سواد می‎دانست چون آن وقتی که من پیش ایشان درس می‎خواندم اشکال می‎کردم - ایشان گفت قم چه می‎خوانی ؟ گفتم منظومه، گفت منظومه پیش کی ؟ گفتم پیش آقای خمینی، گفت منظومه ؟ مگر در قم کسی هست که منظومه بلد باشد؟! پیدا بود که در نظر ایشان سطح قم پایین است، این گونه تبلیغات شده بود، ظاهرا ریشه اش این بود که آن زمان که علمای اصفهان با حاج آقا نورالله به قم آمده بودند در قم خیلی برخورد خوبی با آنها نشده بود، حاج آقا نورالله در قم مسموم شده بود، این مسائل مثل اینکه یک خاطره سوئی برای علمای اصفهان نسبت به قم ایجاد کرده بود.

ناوبری کتاب