صفحه ۷۴۷

بعداز بیماری ایشان آقای موسوی اردبیلی برای من پیغام فرستاده بودند که مصلحت است شما هم به دیدن احمد آقا بروید، من جواب دادم نامه ای برای احوالپرسی ایشان نوشته ام و فاکس شده است و ایشان هم به هوش نبودند تا متوجه شوند چه کسی به عیادت ایشان آمده است. بعد از فوت ایشان هم من برای مادر و خانواده اش و آیت الله پسندیده پیام تسلیتی فرستادم که البته هیچ یک از اینها را هم جواب ندادند.

(پیوستهای شماره 240 و 241)

نقل چند خواب در رابطه با مرحوم امام (ره)

س: شنیده شده است که آقای توسلی که در دفتر امام می‎باشند مرحوم امام را در خواب می‎بینند که ایشان با ناراحتی به آقای توسلی می‎گویند: "بروید قم و مساله مرا با آقای منتظری حل کنید"، آیا این موضوع صحت دارد؟

ج: این خواب خیلی مشهور بود و همه جا آن را نقل می‎کردند، از جمله مرحوم حاج غلامرضا قدیری برای من این موضوع را نقل کرد و گفت که آقای توسلی این خواب را برای حاج احمد آقا نقل می‎کند و او می‎گوید: "تو خواب دیده ای و به تو گفته اند، برو حل کن، به من که نگفته اند".

خود من هم پس از رحلت حضرت امام سه بار ایشان را به خواب دیدم که بی مناسبت نیست در همین جا این خوابها را نقل کنم و البته تعبیرش را به اهل فن محول می‎کنم:

1 - پس از این جریانات یک شب من مرحوم امام را در خواب دیدم که در یک باغ بودیم، در وسط باغ ایوانی بود و در اطاقک کنج این ایوان مرحوم امام به پهلو تکیه داده بودند، قبایشان را پوشیده بودند و یک کلاه سیاه هم که معمولا به هنگام استراحت به سر داشتند سرشان گذاشته بودند و داشتند منظره باغ را تماشا می‎کردند، چند نفر آن طرفتر قدم می‎زدند تا چشمشان به امام افتاد دویدند رفتند دست ایشان را بوسیدند، ایشان هم به صورت نیم خیز با آنها حال و احوال کردند، من هم در عالم

ناوبری کتاب