وضعیت عمومی حوزه علمیه اصفهان
زمان ما در اصفهان اینها معروف بودند؛ البته آن زمان حوزه سر و سامانی نداشت، از طرف حکومت آخوندها را تعقیب میکردند؛ همین حجه الاسلام آقای حاج آقا یحیی فقیه ایمانی که هم مباحثه من بود اول معمم بود ولی مجبور شد عمامه اش را بردارد، حتی گاهی اوقات پاسبانها میآمدند داخل حجره رخت و لباسها را میگشتند و اگر عمامه ای بود میبردند یا پاره میکردند، و ایشان مجبور شد کلاهی بشود؛ به این شکل بود که طلبه هارا متفرق کردند، بزرگان و علما بودند ولی شاگرد کم داشتند، حوزه ورشکسته ای بود، پول و امکانات نداشتند. مثلا من یادم هست که یک دفعه مرحوم حاج سید علی به هر یک از طلبه های نجف آباد یک تومان داد، این هم نه اینکه خودش پول بدهد حواله داد رفتند در دفتر کارخانه از آقای کازرونی که کارخانه دار بود گرفتند؛ اوضاع و احوال به این شکل بود، ولی اصل حوزه اصفهان استخوان بندی قدیمش خیلی محکم بود، من این مطلب را در جای دیگری هم گفته ام، مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی بعد از درس اصولشان در مدرسه فیضیه میرفتند در حجره ای مینشستند، آنجا هفت هشت نفر با ایشان بودند مرحوم امام هم بودند، یادم هست ایشان یک روز به مناسبتی خواستند از اصفهان تعریف کنند و ضمنا تعریفی هم از من کرده باشند، فرمودند: "بله وقتی ما اصفهان بودیم اصفهان علما و بزرگانی داشت، که من وقتی از اصفهان به نجف رفتم با اینکه در نجف مثل مرحوم آقای آخوند خراسانی و این بزرگان بودند میخواهم بگویم علمای اصفهان آن روز از علمای نجف آن روز "اوم !..."، و سری تکان دادند یعنی مثلا بهتر بودند یا بدتر نبودند؛ منظور آقای بروجردی از علمای آن روز اصفهان شخصیتهایی مانند آیت الله آسید محمدباقر درچه ای استاد ایشان بود که آنها را از علمای نجف آن روز کمتر نمی دانستند، بعد ایشان شروع کردند از مرحوم آیت الله آخوند گزی تعریف کردن و فرمودند: "مرحوم آخوند ملا عبدالکریم گزی متوفای سال 1339 ه. ق، مدفون در تکیه کازرونی تخت فولاد اصفهان. هم ملا بود، هم محقق، هم عارف، هم به درد مردم میخورد، هم ساده زندگی میکرد، مرافعات مردم را حل میکرد، مشکلات مردم را