در قانون اساسی گنجانده شود، و شما به عنوان اینکه رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بوده اید بیایید یک نامه به امام بنویسید که قانون اساسی نواقصی دارد و امام هم به شما بنویسند که شما جلسه ای تشکیل بدهید و این تغییرات را انجام بدهید"، من گفتم: "من میدانم که قانون اساسی نقصهایی دارد اما در شرایط فعلی - که تازه قطعنامه پذیرفته شده بود- به عقیده من پهن کردن سفره قانون اساسی به مصلحت نیست، چون یک مشکلی که ما آن وقت به هنگام تصویب قانون اساسی داشتیم مشکل اهل سنت بود که آنان میگفتند شما چرا با ما مثل اقلیتها رفتار کرده اید، باید در مناطق ما آزادیهایی باشد، راجع به اصل مذهب رسمی کشور که باید تشیع باشد و راجع به رئیس جمهور که باید شیعه مذهب باشد آنان حرف داشتند، و الان سرو صدا راه میاندازند و طلبکارمان میشوند چون آن زمان به آنان وعده داده شده بود که اگر یک روز بنا شد متممی برای قانون اساسی نوشته شود به این مسائل هم توجه میشود"، در عین حال من یک نامه ای هم به امام نوشتم که الان این تغییر را به مصلحت نمی دانم، قداست قانون اساسی از بین میرود و آن استقبالی که آن روز مردم برای رای دادن داشتند الان به آن شکل نخواهد شد، به قانون اساسی فعلی مراجع تقلید و عموم مردم رای داده اند و به مصلحت نیست قداست این قانون اساسی شکسته شود و دست کاریهایی در آن صورت گیرد.
بعد، از ما که مایوس شدند رفتند آقای مشکینی و دیگران را دیدند و بعد بعضی از آقایان تعیین شدند و آنان این تغییرات را صورت دادند بعد هم از مردم رای گیری شد، که البته من به این تغییرات رای ندادم، بعضی افراد دیگر هم رای ندادند.
س: قید مرجعیت برای رهبری هم در همین تغییرات برداشته شد؟
ج: بله، و درهمین تغییرات بود که یک قید "مطلقه " هم برای ولایت فقیه اضافه کردند، در حالی که ولایت مطلقه به این معنا که ولی فقیه هر کار دلش خواست بکند به نظر من درست نیست، خود خداوند سبحان در ارتباط با پیامبر اکرم (ص) میفرماید: "و ان احکم بینهم بما انزل الله " حکم مال خداست، پیامبر مجری دستورات خداست