و اصول خیلی خوب بود، کتابی هم به نام "وقایه الاذهان " دارد که چاپ شده است، در ادبیات هم ایشان ممتاز بودند، معروف است میگویند هشتاد هزار شعر از حفظ بوده، خودش هم شاعر بود که هم به عربی شعر میسروده و هم به فارسی، در ریاضیات و هیئت هم متبحر بودند، ایشان پسری داشتند به نام "حجه الاسلام آقای مجدالعلماء "متوفای سال 1403 ه. ق، مدفون در محل مسجد نو بازار اصفهان. که در زمان حیات پدرش در اصفهان درس هیئت میگفت و ما به درس ایشان میرفتیم، هیئت فارسی و تشریح الافلاک شیخ بهایی را نزد همین آقای مجدالعلماء خواندیم، آن وقت ما برای درس به منزل آنها میرفتیم و پدر ایشان مرحوم حاج شیخ محمدرضا را گاهی آنجا ملاقات میکردیم، من هیئت فارسی را جوری یاد گرفته بودم که آن را برای بعضی ها درس هم میگفتم البته الان متارکه شده است، کتاب تشریح الافلاک شیخ بهایی کتابی بود مختصر و زبده در علم هیئت که به عنوان متن درسی مورد استفاده قرار میگرفت؛ من در اینجا به عنوان فکاهی یک حکایتی را بگویم که با بحث بی تناسب نیست، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدرضا از منزلشان که میخواستند به مسجد نو برای تدریس بروند گاهی با الاغ و گاهی پیاده میرفتند، آن وقتها معمولا افراد با الاغ در بازار نمی رفتند ولی چون ایشان شخصیتی بود با الاغ که از بازار میگذشتند مردم راه باز میکردند و احترام میکردند، ایشان گفته بود من گاهی از اوقات که هوس میکنم پیاده بروم عبایم را روی سرم میکشم از یک گوشه ای میروم و کسی هم به من توجهی ندارد، اما آن وقت که سوار الاغ هستم مردم خیلی احترام میکنند! معلوم میشود احترامها مال الاغ است نه مال من !
آیت الله حاج سید مهدی درچه ای
یکی دیگر از علمای آن زمان مرحوم آقای آیت الله حاج سید مهدی درچه ای متوفای سال 1364 ه. ق، مدفون در تکیه کازرونی تخت فولاد اصفهان. بود که در"مدرسه نیم آورد" بود، ایشان برادر مرحوم آیت الله حاج سید محمد باقر درچه ای استاد آیت الله بروجردی بود.