صفحه ۷۱

و اصول خیلی خوب بود، کتابی هم به نام "وقایه الاذهان " دارد که چاپ شده است، در ادبیات هم ایشان ممتاز بودند، معروف است می‎گویند هشتاد هزار شعر از حفظ بوده، خودش هم شاعر بود که هم به عربی شعر می‎سروده و هم به فارسی، در ریاضیات و هیئت هم متبحر بودند، ایشان پسری داشتند به نام "حجه الاسلام آقای مجدالعلماء "متوفای سال 1403 ه. ق، مدفون در محل مسجد نو بازار اصفهان. که در زمان حیات پدرش در اصفهان درس هیئت می‎گفت و ما به درس ایشان می‎رفتیم، هیئت فارسی و تشریح الافلاک شیخ بهایی را نزد همین آقای مجدالعلماء خواندیم، آن وقت ما برای درس به منزل آنها می‎رفتیم و پدر ایشان مرحوم حاج شیخ محمدرضا را گاهی آنجا ملاقات می‎کردیم، من هیئت فارسی را جوری یاد گرفته بودم که آن را برای بعضی ها درس هم می‎گفتم البته الان متارکه شده است، کتاب تشریح الافلاک شیخ بهایی کتابی بود مختصر و زبده در علم هیئت که به عنوان متن درسی مورد استفاده قرار می‎گرفت؛ من در اینجا به عنوان فکاهی یک حکایتی را بگویم که با بحث بی تناسب نیست، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدرضا از منزلشان که می‎خواستند به مسجد نو برای تدریس بروند گاهی با الاغ و گاهی پیاده می‎رفتند، آن وقتها معمولا افراد با الاغ در بازار نمی رفتند ولی چون ایشان شخصیتی بود با الاغ که از بازار می‎گذشتند مردم راه باز می‎کردند و احترام می‎کردند، ایشان گفته بود من گاهی از اوقات که هوس می‎کنم پیاده بروم عبایم را روی سرم می‎کشم از یک گوشه ای می‎روم و کسی هم به من توجهی ندارد، اما آن وقت که سوار الاغ هستم مردم خیلی احترام می‎کنند! معلوم می‎شود احترامها مال الاغ است نه مال من !

آیت الله حاج سید مهدی درچه ای

یکی دیگر از علمای آن زمان مرحوم آقای آیت الله حاج سید مهدی درچه ای متوفای سال 1364 ه. ق، مدفون در تکیه کازرونی تخت فولاد اصفهان. بود که در"مدرسه نیم آورد" بود، ایشان برادر مرحوم آیت الله حاج سید محمد باقر درچه ای استاد آیت الله بروجردی بود.

ناوبری کتاب