موسوی یک پاکتی از امام خطاب به من آورد که در آن هم چسبانده و لاک و مهر شده بود و روی آن هم نوشته بودند: "این نامه را پس از مرگ من باز کنید"، و من از محتوای آن اطلاع نداشتم تا اینکه آقای محمدعلی انصاری در تاریخ 67/12/28 -یکی دو شب قبل از عید- آمد اینجا و گفت: "امام فرموده اند شما آن نامه را بدهید"؛ البته اینکه آیا واقعا امام فرموده بودند یا نه خدا میداند، ولی طبع من این بود که به سبب اعتمادی که آن موقع به بیت امام داشتم گفته های آنان را حمل بر صحت میکردم. ولی بالاخره از همان جا معلوم شد که اینها برنامه کنار گذاشتن مرا تدارک میبینند، من به آقای انصاری گفتم شما یک رسید بدهید، او یک رسید نوشت و داد و من آن نامه را به او دادم. البته بعد شنیدم در یک جا گفته شده تنها کسی که در امانت خیانت نکرده فلانی است، چون نامه امام پیش چند نفر بوده آنها باز کرده بودند ولی فلانی آن را بازنکرده است. بالاخره من اطلاع نداشتم که در آن نامه چه نوشته شده است.
یک نامه دیگر هم من از ایشان داشتم که الان هم آن را دارم که در آن نوشته اند پس از مرگ من پولهای من در اختیار چهارنفر باشد: یکی از آنها من هستم و دیگران آقایان پسندیده و حاج آقا باقر سلطانی و حاج آقا مرتضی حائری میباشند.
س: با توجه به این نامه و وصیت حضرت امام مبنی بر اینکه پولهای ایشان در اختیار شما چهارنفر قرار گیرد، آیا پس از رحلت ایشان به این وصیت عمل شد و پولهای ایشان در اختیار شما قرار گرفت یا خیر؟
ج: خیر، پس از رحلت ایشان نه به من مراجعه شد و نه پولی در اختیار من قرار گرفت و ظاهرا در اختیار شورای مدیریت حوزه قرار گرفت.