ذهن ایشان نسبت به حضرتعالی بود؛ به نظر شما چه کسانی نقش اصلی را در این زمینه به عهده داشتند و هدف نهایی آنان چه بود؟
ج: من نمی خواهم درباره افراد و مقاصد آنها قضاوتی کنم، همه اشکالها بر سر این است که امام در این یکی دو سال آخر از مسائل منقطع شده بودند، همان گونه که عرض کردم قائم مقام وزیر وقت اطلاعات آقای فلاحیان چنانکه از او نقل کردند میگوید در این سالهای آخر کارهایی را که با امام داشتیم با احمد آقا حل و فصل میکردیم، بقیه مسائل هم همین طور بود، سایر وزرا هم همین طور بودند، امام در این اواخر مریض بودند و با سفارش پزشکها ایشان را حتی المقدور از مسائل دور نگه میداشتند، ما هم اینجا در قم مشغول طلبگی بودیم و فرصت اینکه هر روز بلند شویم برویم خدمت ایشان را نداشتیم و اگر هم میخواستیم مکرر به دیدن ایشان برویم باز هم مسائل دیگری درست میشد و حرفهای دیگری مطرح میشد. لابد کسانی بوده اند که در این قضایا نقش داشته و آنها را بوجود آورده اند؛ ایشان مجتهد بود فقیه بود عالم بود اما معصوم نبود بشر هم بود، بشر ضعف اعصاب هم پیدا میکند، پیرمرد هم میشود، ایشان در این اواخر بیماری سرطان هم داشتند، خوب اینها یک واقعیاتی است، اینها را که نمی شود منکر شد؛ در این روزهای آخر معلوم شد کسانی به فکر بوده اند که مرحوم امام را وادار کنند آقای حاج احمد آقا را برای بعد از خود تعیین کنند، از جمله استاندار وقت اصفهان طوماری خطاب به امام تهیه کرده بود بدین مضمون که در مساله رهبری شایستگی ملاک است و همان گونه که امام محمدتقی (ع) در نه سالگی با وجود سن کم به امامت رسید و شایستگی آن را داشت آقای حاج احمد آقا هم شایستگی آن را دارند و خوب است شما ایشان را برای رهبری به مردم معرفی کنید. بعد از در گذشت امام نیز نقلهای متفاوتی از قول ایشان درباره آقای خامنه ای منتشر شد که بر فرض صحت شرعا نمی تواند حجیت داشته باشد، زیرا نظر فرد غیر معصوم راجع به افراد از حجتهای شرعی نیست، البته فتوای او در مورد احکام برای مقلد هایش حجت است ولی قول او راجع به افراد از حجتهای شرعیه نیست. متاسفانه ما ایرانیها معمولا از شخصیتها یا بت میسازیم و یا دیو، اما این را که کسی بزرگوار و خدمتگزار باشد ولی اشتباهاتی هم داشته باشد تصور نمی کنیم.