وکیل من هستید"، و من هم تا آن وقت که ایشان به رحمت خدا رفتند به عنوان وکیل ایشان عمل میکردم؛ نیم ساعت بعد باز آقای نوری زنگ زد که بیت امام میگویند: "ما نامه 1/6 را پاره کردیم و آن نامه از ما نیست، اگر این نامه به دست کسی افتاد از بیت شما به دست افراد افتاده است "، این حرفی است که آقای نوری در تلفن از بیت امام گفت، و بعد نامه 1/8 را از رادیو پخش کردند و روزنامه ها هم نوشتند، حالا نامه 1/6 از خود ایشان (مرحوم امام) بوده و ایشان بعدا پشیمان شده اند یا از کسی دیگر من نمی دانم، البته این نامه برای چند نفر هم در همان بیت امام توسط حاج احمد آقا خوانده شده بود، میگویند در حضور امام هم خوانده شده، برای من هم یک نسخه به وسیله آقای محمدعلی انصاری فرستادند، اما مطمئنا این نامه به خط امام نیست، ممکن است حداکثر املای ایشان باشد؛ و بالاخره نامه 1/6 را در آن وقت پخش نکردند و در صحیفه نور نیز آن را نیاورده اند و فقط نامه 1/7 من و 1/8 مرحوم امام را پخش کردند و از تلفن آقای نوری و از نحوه عمل آقایان معلوم شد که ایشان به پخش نامه 1/6 راضی نیست و اگر فرضا اول هم راضی بوده اند بعدا پشیمان شده اند، و روی این اصل من از آن نسخه ای نگرفتم و هر کس نسخه ای از آن را طلب کرد ندادم؛ هر چند دیگران که مدعی علاقه و ارادت به ایشان هستند بر خلاف نظر ایشان آن را به صورتهای مختلف و از قبیل نقل به معنا منتشر کردند و منتشر میکنند و آخرالامر خود آن را با یک قلم خوردگی منتشر کردند، جزاهم الله خیرا. جای تاسف است که آقایان نوعا امام بلکه اسلام و دین را صرف مقاصد سیاسی خود میکنند و حمایت از امام هم بهانه است؛ و من تصمیم داشتم نامه را در این کتاب نیاورم ولی چون آقایان آن را منتشر کردند به ناچار من هم آن را ذکر کردم.
انتشار گسترده رنجنامه حاج احمد آقا خمینی
پس از جریان نامه 68/1/6 و 68/1/8، آقای حاج احمد آقا نامه مفصلی مشتمل بر دروغها و اتهامات به نام " رنجنامه " خطاب به اینجانب نوشت و در سطح وسیع هم مستقلا چاپ و منتشر کردند و روزنامه ها هم آن را مفصلا منتشر نمودند، و بتدریج